پابرجایی

/pAbarjAyi/

مترادف پابرجایی: استقامت، استواری، ثبات

متضاد پابرجایی: سستی

معنی انگلیسی:
abidance, stability

فرهنگ فارسی

ثبات پایداری پا بر جا بودن پای بر جایی .

فرهنگ معین

(بَ ) (حامص . ) ثبات ، پایداری .

فرهنگستان زبان و ادب

{anchorage} [کشاورزی- علوم باغبانی] قرار گرفتن گیاه در خاک به گونه ای که بتواند در برابر عواملی مانند باد مقاومت کند

مترادف ها

stability (اسم)
استحکام، استواری، ثبات، پایداری، پایایی، محکمی، پا بر جایی

firmness (اسم)
متانت، سفتی، محکمی، ثبات و استحکام، پا بر جایی

inviolability (اسم)
پا بر جایی، مصونیت

immutability (اسم)
ثبات، پا بر جایی، تغییر ناپذیری

پیشنهاد کاربران

بپرس