وفادار، صادق، ثابت، پا بر جا، وظیفه شناس، با وفا، امین، مشروع
fixed(صفت)
معین، مقرر، ثابت، پا بر جا، جایگیر، مقطوع، ماندنی
regular(صفت)
حقیقی، معین، مرتب، منظم، عادی، متقارن، پا بر جا، با قاعده
resolute(صفت)
ثابت، پا بر جا، ثابت قدم، مصمم
فارسی به عربی
شرکة , صحیح حازم
پیشنهاد کاربران
ماندگار
بی نقل . [ ن َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی نقل ) بی انتقال . ثابت . دایم و همیشه . ( از حاشیه ٔ لیلی و مجنون چ وحید ص 31 ) . پابرجا : اورنگ نشین ملک بی نقل فرمانده بی نقیصه چون عقل . نظامی .