پاافزار
/pA~afzAr/
مترادف پاافزار: ارسی، پاچپله، پای پوش، کفش، گیوه، ملکی، موزه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) جوبی بانداز. نعلین که جولاهگان بهنگام بافندگی پای در آن گذارند و بر دارند پاافشار پالوح پای اوژاره.
پاپوش کفش
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
مسحی ( پافزار قدیمی که از ساق پا تا زیر زانو را فرا میگرفت و امرا به پا میکردند )
در زبان گیلکی به کفش میگن اورسی. پا افزار هم میگن
کفش