پائیز
/pA~iz/
لغت نامه دهخدا
- پائیز عمر ؛ روزگار پیری.
- امثال :
جوجه را در پائیز میشمارند ؛ یعنی جوجه های بهاره تا بپائیز رسند برخی در چاه و چاله افتد و بعضی را مرغان شکاری و شغال و روباه رباید و مثل در نظایر این مورد مستعمل است. نظیر: گوسفند را در آغل شمارند.
فرهنگ فارسی
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
خریف