پا دادن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
روان کردن و قوت و قدرت دادن
فرهنگ معین
(دَ ) (مص ل . ) فرصت مناسب پیش آمدن .
واژه نامه بختیاریکا
اصطلاحات و ضرب المثل ها
پذیرفتن پیشنهاد، آمار دادن
پیشنهاد کاربران
پادادن ؛ روان کردن. قوت و قدرت دادن. ( تتمه برهان ) .
- || پیش آمدن خیری کسی را.
- || ( اصطلاح نظامی ) پا را گاه ِ مشق صف جمع، بقوت و نظم بر زمین کوفتن.
- || پیش آمدن خیری کسی را.
- || ( اصطلاح نظامی ) پا را گاه ِ مشق صف جمع، بقوت و نظم بر زمین کوفتن.
قبول کردن ، موافقت کردن
زیر بار حرف کسی رفتن