پا به پشت بوم نذاشتن

پیشنهاد کاربران

از اون موقع که خط مرز تعیین کرد من فکر کردن به او را رها کردم و دیگر به پشت بوم خونمون پا نذاشتم
تا اینکه ….
بیا او سرودی را با همکاری دوستان خوندیم که اندیشه ی در سر داشتم او خیلی بزرگ شده هست
...
[مشاهده متن کامل]

تابستان تیر ماه چند روزی به تولدم نزدیک هست و من دوران راهنمایی را کلا تمام کرده بودم . .
موقع دبیرستانم که اومد دوباره من بدون اینکه او را بتونم بشناسم چهره او مرا بخود جذب کرد او مسئله بوسیدنش را که توسط من. ا گفت موش موشی شدم