ویکتور ماری هوگو ( فرانسوی: Victor Marie Hugo زاده ۲۶ فوریه ۱۸۰۲ – درگذشت ۲۲ مه ۱۸۸۵ ) شاعر، داستان نویس و نمایشنامه نویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی بود. او یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی است. آثار او به بسیاری از اندیشه های سیاسی و هنری رایج، در زمان خویش اشاره کرده و بازگویندهٔ تاریخ معاصر فرانسه است. از برجسته ترین آثار او بینوایان، گوژپشت نتردام، کارگران دریا، کلیسای نوتردام پاریس، مردی که می خندد و آخرین روز یک محکوم است. مشهورترین کارهای هوگو در خارج از فرانسه بینوایان و گوژپشت نتردام است و در فرانسه بیشتر وی را برای مجموعه اشعارش می شناسند.
... [مشاهده متن کامل]
هوگو سومین پسر کاپیتان ژوزف لئوپولد سیژیسبو هوگو، که بعدها ژنرال شد، و سوفی فرانسواز تِرِبُوشه بود. وی در جوانی زیر نفوذ مادرش قرار داشت. مادرش از شاه دوستان و پیروان متعصب آزادی به شیوه ولتر بود و تنها بعد از مرگ مادر بود که پدرش توانست ستایش و علاقهٔ فرزندش به خود را برانگیزد. کودکی ویکتور در کشورهای گوناگون سپری شد. مدت کوتاهی در کالج نجیب زادگان در مادرید اسپانیا درس خواند و در فرانسه زیر آموزش معلم خصوصی خود پدر ریویه، کشیش بازنشسته بود. در ۱۸۱۴ به دستور پدر وارد پانسیون کوردیه شد که بیشتر تحصیلات مقدماتی را در آنجا گذراند و به مطالعهٔ آثار معاصران، به ویژه شاتوبریان، و نیز نگارش تصنیف های ادیبانهٔ پرداخت. وی شعر سرودن را با ترجمه اشعار ویرژیل آغاز کرد و با آن، قصیدهٔ بلندی در وصف سیل سرود. نخستین مجموعه اشعار او با نام «قصیده ها و دیگر اشعار» ( Odes et poésies diverses ) در ۱۸۲۲ که ۲۰ سال داشت و نخستین رمان او، بو - ژارگال ( Bug - Jargal ) ، در ۱۸۲۶ منتشر شدند.
ویکتور هوگو در ۱۸۲۲ با آدل فوشه دوست کودکی خود ازدواج کرد. آدل فوشه دختری بود سبزه رو با موهای مشکی و ابروانی کمانی. او در ۱۶ سالگی بانویی خوش سیما و جذاب بود. آدل فوشه نخستین عشق ویکتور هوگو بود و ویکتور او را بسیار تحسین می کرد. دوران نامزدی آدل و ویکتور را می توان تراژدی عاشقانه توصیف کرد. ویکتور و آدل همدیگر را از کودکی می شناختند. دو خانواده فوشه و هوگو با هم صمیمی بودند و بچه هایشان با هم بزرگ شدند. عشق هوگو به آدل زمانی آغاز شد که نوجوانی بیش نبود. مادر ویکتور او را از این عشق بازمیداشت. او می خواست که پسرش با دختری از خانواده بهتر ازدواج کند. مخالفت خانواده های این دو دلداده با ازدواجشان به شرایط تراژیکی انجامید. پدر آدل فوشه در نهان از موفقیت رو به رشد ویکتور در ادبیات شادمان بود اما می ترسید که مادر هوگو، آدل را مناسب نداند. او به آدل هشدار داد که ویکتور، مغرور، دمدمی مزاج و تن پرور است. با این حال آن دو پنهانی با هم نامه رد و بدل می کردند. ویکتور شک نداشت که رابطهٔ آن ها به ازدواج می انجامد و آنقدر از آن مطمئن بود که زیر نامهٔ اولش را گستاخانه، با نام «همسر تو» امضا کرد. پس از دو سال و رد و بدل شدن دویست نامه، ویکتور و آدل ازدواج کردند و صاحب پنج فرزند شدند. هوگو، آدل را از صمیم قلب دوست داشت؛ در سال های اول نامزدی شان وقتی مادر آدل بیرون از خانه بود، آدل بی معطلی و پنهانی از راهی تاریک می گذشت و به دیدن ویکتور که زیر درخت بلوط منتظرش بود می رفت، مانند کوزت که پنهانی به دیدن ماریوس می رفت. ویکتور و آدل در ۲۶ آوریل ۱۸۱۹ زمانی که ویکتور ۱۹ و آدل ۱۶ سال داشتند، آشکارا به یکدیگر ابراز علاقه کردند. آدل می پنداشت که دخترکی فقیر از طبقه بورژوا بیش نیست، که البته کم و بیش درست بود. اگرچه ظاهر خوبی داشت، چیز زیادی دربارهٔ شخصیتش گفتنی نبود. او در پوشش خود نه سلیقه داشت و نه زیرکی، و همیشه با لباس های غیررسمی ظاهر می شد. او سربه هوا و کم هوش بود، که باعث شد که از نظر فرهنگی عقب بماند. او به نبوغ آشکار و دستاوردهای همسرش تنها برای پول و درآمد ارج می نهاد و علاقهٔ چندانی به شعر نداشت. هر چند که بعدها دو تن از بزرگترین شاعران فرانسه به وی علاقه مند شدند. آدل فوشه با شاگرد ویکتور هگو ( چارلز سنت بوو ) به او خیانت کرد.
... [مشاهده متن کامل]
هوگو سومین پسر کاپیتان ژوزف لئوپولد سیژیسبو هوگو، که بعدها ژنرال شد، و سوفی فرانسواز تِرِبُوشه بود. وی در جوانی زیر نفوذ مادرش قرار داشت. مادرش از شاه دوستان و پیروان متعصب آزادی به شیوه ولتر بود و تنها بعد از مرگ مادر بود که پدرش توانست ستایش و علاقهٔ فرزندش به خود را برانگیزد. کودکی ویکتور در کشورهای گوناگون سپری شد. مدت کوتاهی در کالج نجیب زادگان در مادرید اسپانیا درس خواند و در فرانسه زیر آموزش معلم خصوصی خود پدر ریویه، کشیش بازنشسته بود. در ۱۸۱۴ به دستور پدر وارد پانسیون کوردیه شد که بیشتر تحصیلات مقدماتی را در آنجا گذراند و به مطالعهٔ آثار معاصران، به ویژه شاتوبریان، و نیز نگارش تصنیف های ادیبانهٔ پرداخت. وی شعر سرودن را با ترجمه اشعار ویرژیل آغاز کرد و با آن، قصیدهٔ بلندی در وصف سیل سرود. نخستین مجموعه اشعار او با نام «قصیده ها و دیگر اشعار» ( Odes et poésies diverses ) در ۱۸۲۲ که ۲۰ سال داشت و نخستین رمان او، بو - ژارگال ( Bug - Jargal ) ، در ۱۸۲۶ منتشر شدند.
ویکتور هوگو در ۱۸۲۲ با آدل فوشه دوست کودکی خود ازدواج کرد. آدل فوشه دختری بود سبزه رو با موهای مشکی و ابروانی کمانی. او در ۱۶ سالگی بانویی خوش سیما و جذاب بود. آدل فوشه نخستین عشق ویکتور هوگو بود و ویکتور او را بسیار تحسین می کرد. دوران نامزدی آدل و ویکتور را می توان تراژدی عاشقانه توصیف کرد. ویکتور و آدل همدیگر را از کودکی می شناختند. دو خانواده فوشه و هوگو با هم صمیمی بودند و بچه هایشان با هم بزرگ شدند. عشق هوگو به آدل زمانی آغاز شد که نوجوانی بیش نبود. مادر ویکتور او را از این عشق بازمیداشت. او می خواست که پسرش با دختری از خانواده بهتر ازدواج کند. مخالفت خانواده های این دو دلداده با ازدواجشان به شرایط تراژیکی انجامید. پدر آدل فوشه در نهان از موفقیت رو به رشد ویکتور در ادبیات شادمان بود اما می ترسید که مادر هوگو، آدل را مناسب نداند. او به آدل هشدار داد که ویکتور، مغرور، دمدمی مزاج و تن پرور است. با این حال آن دو پنهانی با هم نامه رد و بدل می کردند. ویکتور شک نداشت که رابطهٔ آن ها به ازدواج می انجامد و آنقدر از آن مطمئن بود که زیر نامهٔ اولش را گستاخانه، با نام «همسر تو» امضا کرد. پس از دو سال و رد و بدل شدن دویست نامه، ویکتور و آدل ازدواج کردند و صاحب پنج فرزند شدند. هوگو، آدل را از صمیم قلب دوست داشت؛ در سال های اول نامزدی شان وقتی مادر آدل بیرون از خانه بود، آدل بی معطلی و پنهانی از راهی تاریک می گذشت و به دیدن ویکتور که زیر درخت بلوط منتظرش بود می رفت، مانند کوزت که پنهانی به دیدن ماریوس می رفت. ویکتور و آدل در ۲۶ آوریل ۱۸۱۹ زمانی که ویکتور ۱۹ و آدل ۱۶ سال داشتند، آشکارا به یکدیگر ابراز علاقه کردند. آدل می پنداشت که دخترکی فقیر از طبقه بورژوا بیش نیست، که البته کم و بیش درست بود. اگرچه ظاهر خوبی داشت، چیز زیادی دربارهٔ شخصیتش گفتنی نبود. او در پوشش خود نه سلیقه داشت و نه زیرکی، و همیشه با لباس های غیررسمی ظاهر می شد. او سربه هوا و کم هوش بود، که باعث شد که از نظر فرهنگی عقب بماند. او به نبوغ آشکار و دستاوردهای همسرش تنها برای پول و درآمد ارج می نهاد و علاقهٔ چندانی به شعر نداشت. هر چند که بعدها دو تن از بزرگترین شاعران فرانسه به وی علاقه مند شدند. آدل فوشه با شاگرد ویکتور هگو ( چارلز سنت بوو ) به او خیانت کرد.
اسم دیگر گوژ پست
کلیسای نتر دام پاریس هست فکر کنم
کلیسای نتر دام پاریس هست فکر کنم