ویژگی تفسیر تابعان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تابعان به ابعاد گوناگون تفسیر پرداخته و در معانی قرآن از جهات متعدد و نواحی مختلف بحث کرده اند. در حالی که تفسیر صحابه بسیار محدود بود و آنان تنها به واژه شناسی، شان نزول آیات و برخی مفاهیم شرعی می پرداختند تا از این لحاظ ابهامات موجود را برطرف سازند، ولی تابعان گام های فراتری در تفسیر برداشته و از جهات بیشتری به بحث پرداخته اند؛ از این رو است که تفسیر در این عهد شامل جنبه های ادبی و واژه شناسی در ابعاد وسیع آن شده و نیز به بررسی تاریخ امت های پیشین و معاصر نزول قرآن و نیز تاریخ سرزمین های آنان که مجاور جزیرةالعرب بودند همت گمارده اند.
تفسیر در عهد تابعان ویژگی هایی دارد که از چند جهت آن را از تفسیر صحابه پیش از خود ممتاز می سازد:
گستردگی
تابعان به ابعاد گوناگون تفسیر پرداخته و در معانی قرآن از جهات متعدد و نواحی مختلف بحث کرده اند. در حالی که تفسیر صحابه بسیار محدود بود و آنان تنها به واژه شناسی، شان نزول آیات و برخی مفاهیم شرعی می پرداختند تا از این لحاظ ابهامات موجود را برطرف سازند، ولی تابعان گام های فراتری در تفسیر برداشته و از جهات بیشتری به بحث پرداخته اند؛ از این رو است که تفسیر در این عهد شامل جنبه های ادبی و واژه شناسی در ابعاد وسیع آن شده و نیز به بررسی تاریخ امت های پیشین و معاصر نزول قرآن و نیز تاریخ سرزمین های آنان که مجاور جزیرةالعرب بودند -در حد اطلاعاتی که در این زمینه به دست تابعان رسیده- همت گمارده اند؛ و نیز پاره ای از زبان ها (لهجه ها) و فرهنگ هایی را که به نحوی به قرآن مربوط می شدند مورد کاوش قرار داده اند؛ همچنین بحث های کلامی یی که در آن روزگار به راه افتاده بود و به نحوی با آیات زیادی از قرآن ارتباط داشت؛ همچون آیات مربوط به صفات جمال و جلال خداوند، آغاز و انجام انسان و امثال آن، که این بحث ها نیز در دایره تفسیر واقع گردید.دامنه تفسیر در این دوره، روز به روز در ابعاد جدیدتر -به تناسب گسترش علوم و معارف- گسترش می یافت و آشنایی با آداب و رسوم و فرهنگ های امت هایی که یکی پس از دیگری به حوزه اسلام وارد می شدند رو به فزونی می نهاد؛ چه اینکه اینان دانش ها و اندوخته های علمی خویش را نیز با خود به ارمغان می آوردند و همه را در خدمت اسلام و مسلمانان قرار می دادند؛ این روند با گسترش قلمرو اسلام فزونی می یافت و به موازات آن حجم تفسیر نیز رو به فزونی می نهاد چه اینکه فزونی علوم و معارف، بهترین کمک بود برای حل بخش اعظم آیات کیهانی که به اسرار طبیعت و راز هستی اشارت داشتند؛ که علم و فلسفه در این زمینه سهم بیشتری به خود اختصاص داده اند.
شکل یافتن و تدوین تفسیر
تفسیر در عهد صحابه همچون عهد رسالت دست به دست می گشت و در سینه ها ضبط می گردید؛ چون در ابتدای راه و به راحتی قابل دسترسی بود و تنها به شرح پاره ای از واژه های قرآنی که برای برخی در آن زمان مفادش روشن نبود و اندکی ابهام داشت پرداخته بود. اما تفسیر به صورت منظم و مرتب و ثبت شده در ابواب خاص و به صورت مدون، در عهد تابعان یا تابعان تابعان آغاز شد؛ بدین صورت که یکی از تابعان، قرآن را -از آغاز تا پایان- نزد استاد خود می خواند و در هر آیه درنگ می کرد و از او درباره آیه و معانی آن می پرسید و مقاصد و اهداف آیه را از او جویا می شد و تا آن را در دفتر یا لوحی که با خود داشت ثبت نمی کرد، از آن آیه نمی گذشت. بدین سان، تفسیر در آن عهد به وادی شکل یافتن و تدوین گام نهاد. مجاهد می گوید: قرآن را سه بار بر ابن عباس عرضه داشتم؛ در هر آیه درنگ می کردم و می پرسیدم در چه مورد و چگونه نازل گشته است؟. ابن ابی ملیکه می گوید: مجاهد را دیدم که از ابن عباس درباره تفسیر قرآن پرس وجو می کرد و با خود لوحه هایی داشت؛ سپس ابن عباس به او می گفت: بنویس و این کار او ادامه یافت تا اینکه تفسیر تمام قرآن را از وی پرسید؛ و به همین جهت است که گفته اند: مجاهد داناترین تابعان نسبت به تفسیر است.
ر. ک:معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ص۳۰۴.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس