وین ازآلات موسیقی زهی بوده است . این واژه بمرور به ون تبدیل شده است . این واژه ازونگ Vang: ( پهلوی ) آوازبلند ( فرهنگ فارسی به پهلوی ، دکتربهرام فره وشی ، تهران، دانشگاه تهران، موسسه چاپ وانتشارات دانشگاه تهران1380، ص 116 ) "گرفته شده است. این واژه بشکل های ونج، ونه ، هم بکارمی رفته
... [مشاهده متن کامل]
دربندهش آمده :وین بانگ"آن است که پرهیزگارن نوازند واوستارابرخوانند، بربط، تنبور، چنگ وهرساززهی راکه نوازند"وین"خوانند. ( بندهش، یافرنبغ دادگی ، ترجمه مهردادبهار، ، بخش نهم :درباره نحوه آن آفرینش ها ، ص94 )
�ون�یا�وین�نوعی چنگ است که جعبه آن درپائین قراردارد ( پورمندان ، 69، 1379 ) ودربرهان آمده است که �ون یعنی سنجی که به انگشتان نوازند واین کلمه دراصل پهلوی است . کریسین سن دربخش مربوط به آلات موسیقی درزمان ساسانیان به عود هندی موسوم به �ون� اشاره کرده است . ( نگاه کنید به کریستین سن ، 347، 1378
ون vanیا بهتربگوویم Varg ( با نون غفه ) �احتملا vangونگ صحیح است� که هیئت معرب ونج ازان پیدا شده ، بنا به نوشته ابن خردادبه ( وفات300ه. ق ) یکی ازسازهای متداول ایرانی بوده است که هفت تارداشته ونواختن آن شبیه چنگ بوده است ( اللهووالملاهی بکوشش آقای حسینقلی ملاح ، مجله موسیقی ش 73 - 74 ) درفرهنگ های فارسی ( رشیدی وبرهان ) نیز ون به چنگی تعبیرشده که با انگشتان می نوازند. در ( داستان شاه�خسرو وریدک قبادان�هم دردوبندی که ازسازها سخن می رود ، نام ون بیفاصله بعدازچنگ یادشدهاست.
وین = بار ، دفعه
وین واژه ای پارسی است و در گویش پارسی منطقه ورامین به جای سرسبز وین می گویند. مثل روستای دهوین که در این روستا چون باغ و گیاه زیاد بوده دهوین می گفته اند
رگ زیر زبان ( دکتر حسابی )
و با vein یعنی سیاهرگ همریشه است.
مانند. . . شبیه. . . وین سان. . .
مِثل. . .
اینگونه بودکه. . .
. . . . . . . . . . . . . . .
نشدکشته یلان تیزهوش قصه ام
بوقت من یزیدعشق.
دیو بدسیر ت
دردایره غفلت وینسان بجولان وکَتُوم
... [مشاهده متن کامل]
ـــــــــــ
وین فزونی کِی سزد.
تشنه زیستن بستردریا. ؟
چوبوتیمارتشنه
زندگانی جنب آب. .
. . . . . . .
سایت شعرناب عنوان شعر
( ( هل من یزید ) )
( ( اوهام ) )
در پارسی وید/وین ( =بین از دیدن ) مانند چید/چین است سره دیدن ویدن است و ویدیده بچم دیده شده است از آنجا که در پارسی - وی - یک پسوند بسیار پرکار برد بوده بدین پندار که وی پیشوند است انرا انداخته اند به جای ویدن دیدن گفته اند اگر به زبان لاتین بنگریم ویدیت بچم دید است در پارسی نیز هو ویدا بچم هو پیدا است خوب دیدا است باری جای وینه باید ویده /ویته بود اکنون وینه است وینه/مینه بچم مانند نمونه است نمونه/نمینه نیز یکیست اکنون در استان پارس نیز مینه بچم مانند است در پارسی م/و بهم میگردند وینه/مینه بچم مانند است در پارس میگویند مینه گل = مانند گل - یارم مینه گلن یارم مانند گل است - در کردستان گمانم وینه میگویند که درست تر است
... [مشاهده متن کامل]
واژگان ویدیو/ویو اگرچه انگلیسی هستند با این همه اگر در پارسی باستان هم میخواستند برابر ان بسازند باز همان ویدو/ ویو میشد
اگر زندگانی بود دیر یاز
برین وین خرم بمانم دراز
وین به معنای نور زندگی
وینه در زبان لری وکردی به معنای نمونه وهم شکل هم هست
ژه ویه ت نی یه ده ی هورامانه /
نمونه ات در هورامان پیدا نمی شود /
( هل وینه ) زن نمونه /
در زبان کوردی به معنای مثل و مانند است: �وینه ی مانگ� یعنی شبیه ماه
مخفف" و این"
به معنای موسیقی
گمان میکنم به معنای مانند و مثل و شبیه باشد
و نیز بمعنای رنگ است.
وین به معنی بازگشت ( اصطلاح زیست شناسی مربوط به خون ) نیز هست
ویدئو
در پهلوی به مانک دیدنی است
میتوان به جای "ویدئو" بکار برد
وین vin از سانسکریت به فارسی سرایت کرده و به معنی رنگ و خصلت و دارای صفات خاصی بودنه
وین: وین در لغت به معنی زنده است. رود وین در اصل به معنی زنده رود است
وین: ( مخفف کلمه و این هست به معنای و این
در گویش تاتی وین ( vin ) به ببین گفته میشود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)