ویلیام چستر ماینِـر ( انگلیسی: William Chester Minor؛ ژوئن ۱۸۳۴ – ۲۶ مارس ۱۹۲۰ ) مشهور به دابلیو. سی. ماینر یک جراحِ ارتشِ ایالات متحده آمریکا و یکی از بزرگترین مشارکت کنندگانِ نگارشِ فرهنگ انگلیسی آکسفورد بود. او هنگام انجام این مشارکت بزرگ، در یک «تیمارستان مجانین» نگهداری می شد.
ماینر در سیلان ( سری لانکای فعلی ) زاده شد. پدرش یک مبلغ مذهبی کلیسا از ایالت های نیو انگلند آمریکا بود که در آن کشور فعالیت می کرد. ماینر خواهران و برادران ناتنی زیادی داشت که یکی از آنها به نام «تامس تی. ماینر»، بعدها شهردار شهر سیاتل شد. [ ۱] در ۱۴ سالگی، او به ایالات متحده آمریکا رفت و در دانشکده پزشکی دانشگاه ییل مشغول به تحصیل شد و با تخصصِ «آناتومی تطبیقی» در سال ۱۸۶۳ فارغ التحصیل شد.
کمی بعد، ارتش اتحادیه وی را به عنوان جراح استخدام کرد و او، در سال ۱۸۶۴ میلادی، در «نبرد ویلدرنس» حضور یافت. نبردی که تلفاتِ فراوانی را برجای گذاشت. ارتش همچنین به او مأموریت داد تا با داغ نهادنِ حرفِ «ف» به معنای «فراری» بر روی صورتِ یک سربازِ فراریِ ایرلندی، او را تنبیه کند. [ ۲] ملیت این سرباز بعدها در توهمات ماینر نقش داشت. [ ۲]
با پایانِ جنگ داخلی آمریکا، ماینر به نیویورک منتقل شد. در آنجا منطقه سرخ نظرش را جلب کرد و پس از آن، بیشتر ساعات غیرکاری را با تن فروشان سپری می کرد. در سال ۱۸۶۷، ارتش آمریکا که متوجهٔ رفتارهای غیرعادی او شده بود، وی را به ناحیه ای دورافتاده در فلوریدا موسوم به «پنهندل فلوریدا» اعزام کرد. بیماری او تا به آنجا پیشرفت کرد که در سال ۱۸۶۸ میلادی، در بیمارستان «سنت الیزابت» که یک تیمارستان مجانین در واشینگتن، دی. سی. بود، بستری شد. با گذشت ۱۸ ماه از بستری، هنوز آثار بهبودی در وی ظاهر نشده بود.
در سال ۱۸۷۱ میلادی، او به انگلستان رفت و در ناحیهٔ فقیرنشین لمبت در لندن سکنا گزید و زندگی بی بندوباری را پی گرفت. ماینر که دچار توهمات مستمر بود در ۱۷ فوریه ۱۸۷۲ میلادی، مردی به نام «جرج مِرِت» را با شلیکِ گلوله به قتل رساند. «جرج مِرت» سرپرستی همسر باردارش الیزابت و ۶ فرزند را بر عهده داشت و آنروز، راهیِ محل کارِ خود بود. ماینر پیش از محاکمه، مدتی را در یک زندانِ محلی گذراند و پس از انجامِ محاکمه، به دلیل «جنون»، مجرم شناخته نشد. او را به تیمارستان «برادمور» در روستای «کروثورن» ( در شهرستان بارکشر ) منتقل کرده و تحتِ نظر و درمان قرار دادند. از آنجایی که ماینر هنوز از مزایای بازنشستگی ارتش آمریکا بهره مند بود و دیگر فرد خطرناکی هم محسوب نمی شد، جای نسبتاً راحتی را به او اختصاص دادند و اجازه دادند تا کتاب بخرد و بخواند. [ ۳] [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفماینر در سیلان ( سری لانکای فعلی ) زاده شد. پدرش یک مبلغ مذهبی کلیسا از ایالت های نیو انگلند آمریکا بود که در آن کشور فعالیت می کرد. ماینر خواهران و برادران ناتنی زیادی داشت که یکی از آنها به نام «تامس تی. ماینر»، بعدها شهردار شهر سیاتل شد. [ ۱] در ۱۴ سالگی، او به ایالات متحده آمریکا رفت و در دانشکده پزشکی دانشگاه ییل مشغول به تحصیل شد و با تخصصِ «آناتومی تطبیقی» در سال ۱۸۶۳ فارغ التحصیل شد.
کمی بعد، ارتش اتحادیه وی را به عنوان جراح استخدام کرد و او، در سال ۱۸۶۴ میلادی، در «نبرد ویلدرنس» حضور یافت. نبردی که تلفاتِ فراوانی را برجای گذاشت. ارتش همچنین به او مأموریت داد تا با داغ نهادنِ حرفِ «ف» به معنای «فراری» بر روی صورتِ یک سربازِ فراریِ ایرلندی، او را تنبیه کند. [ ۲] ملیت این سرباز بعدها در توهمات ماینر نقش داشت. [ ۲]
با پایانِ جنگ داخلی آمریکا، ماینر به نیویورک منتقل شد. در آنجا منطقه سرخ نظرش را جلب کرد و پس از آن، بیشتر ساعات غیرکاری را با تن فروشان سپری می کرد. در سال ۱۸۶۷، ارتش آمریکا که متوجهٔ رفتارهای غیرعادی او شده بود، وی را به ناحیه ای دورافتاده در فلوریدا موسوم به «پنهندل فلوریدا» اعزام کرد. بیماری او تا به آنجا پیشرفت کرد که در سال ۱۸۶۸ میلادی، در بیمارستان «سنت الیزابت» که یک تیمارستان مجانین در واشینگتن، دی. سی. بود، بستری شد. با گذشت ۱۸ ماه از بستری، هنوز آثار بهبودی در وی ظاهر نشده بود.
در سال ۱۸۷۱ میلادی، او به انگلستان رفت و در ناحیهٔ فقیرنشین لمبت در لندن سکنا گزید و زندگی بی بندوباری را پی گرفت. ماینر که دچار توهمات مستمر بود در ۱۷ فوریه ۱۸۷۲ میلادی، مردی به نام «جرج مِرِت» را با شلیکِ گلوله به قتل رساند. «جرج مِرت» سرپرستی همسر باردارش الیزابت و ۶ فرزند را بر عهده داشت و آنروز، راهیِ محل کارِ خود بود. ماینر پیش از محاکمه، مدتی را در یک زندانِ محلی گذراند و پس از انجامِ محاکمه، به دلیل «جنون»، مجرم شناخته نشد. او را به تیمارستان «برادمور» در روستای «کروثورن» ( در شهرستان بارکشر ) منتقل کرده و تحتِ نظر و درمان قرار دادند. از آنجایی که ماینر هنوز از مزایای بازنشستگی ارتش آمریکا بهره مند بود و دیگر فرد خطرناکی هم محسوب نمی شد، جای نسبتاً راحتی را به او اختصاص دادند و اجازه دادند تا کتاب بخرد و بخواند. [ ۳] [ ۴]
wiki: ویلیام چستر ماینر