ویل

/veyl/

معنی انگلیسی:
calamity, woe

لغت نامه دهخدا

ویل. [ وَ ] ( ع مص ) درآمدن بدی و شر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || دردمند نمودن. || مصیبت زده ساختن. || ( اِ ) وای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گویند: ویله و ویلک و ویلی ، و آن کلمه وعید و عذاب است و گویند: ویل الشیطان ( به نصب و رفع و جر لام ویل و اضافه )، و ویلا له ( به تنوین و رفع و نصب و جر )، و در ندبه گویند ویلاه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

ویل. [ وَ / وِ ] ( صوت ، اِ ) وای ، وآن کلمه افسوس است. ( غیاث اللغات ). کلمه تقبیح و افسوس است. ( برهان ). در نصاب نوشته که ویل در اصل وای بوده است به معنی حزن ، لام را افزوده از اصل انگاشته اند. ( غیاث اللغات ). نفیر و افغان از مصیبت بود، و عرب نیز همین معنی از این لفظ اراده کند :
نصیب دشمن تو ویل و وای و ناله زار
نصیب تو طرب و خرمی و ناله چنگ.
فرخی.
راست پنداری همی بینم که بازآیی ز مصر
درفکنده در سرای ملحدان ویل و عویل.
فرخی.
حاسدا تا من بدین درگاه سلطان آمدم
برفتادت غلغل و برخاستت ویل و حنین.
منوچهری.
گر نباشی ز اهل ستر به زهد
خواند باید بسیت ویل و ثبور.
ناصرخسرو.
|| سختی. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ). || عداوت. ( غیاث اللغات ). || شور و فغان بر مصیبت. ( غیاث اللغات ) ( برهان ). نفیر و افغان از مصیبت ، و عرب نیز همین معنی از این لفظ اراده کند. ( فرهنگ اسدی ). || هلاک. ( غیاث اللغات ) ( برهان ). هلاکت. ( برهان ) ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل ).

ویل. [ وی / وَ / وِ ] ( اِ ) ظفر. ( لغت فرس ). فتح و ظفر. نصرت. ( برهان ). || فرصت و وقت یافتن کاری به مراد خویش. ( برهان ) ( انجمن آرا ). هنگام یافتن کاری به مراد. ( لغت فرس ) :
لَبْت سیب بهشت و من محتاج
یافتن را همی نبینم ویل.
رودکی ( از لغت فرس اسدی ).

ویل. [ وَ ] ( اِخ ) نام وادیی است در جهنم یا نام چاهی یا دروازه ای در آن. ( منتهی الارب ). نام جایی است در دوزخ. ( برهان ). نام رودی است در دوزخ ، و گویند سنگی است در دوزخ نعوذباﷲ. ( مهذب الاسماء ) :
در تنور ویل بادا دشمنت
از بلسک چینور آمیخته.
فرخی.
- چاه ویل ؛ در تداول ، تمامی نپذیرفتن هزینه و مصرف چیزی است. آنگاه که هزینه ها موجب اتمام کار نشود گویند: چاه ویل است ، هرچه بریزی تمامی نمی پذیرد، در تداول ، محل خرج و مصرف پایان ناپذیر: خرج خانه ما چاه ویل است ، هرچه تویش بریزی پر نمی شود. ( فرهنگ اصطلاحات عامیانه جمال زاده ).

فرهنگ فارسی

نام چاهی است در جهنم .
فرارسیدن شروبدی، هلاک مصیبت، سختی، کلمه نفرین، به معنی وای، ویلک:وای برتو، ونیزویل نام جائی یا، چاهی است درجهنم
۱- (مصدر ) در آمدن بدی و شر. ۲- دردمند نمودن . ۳- مصیبت زده ساختن . ۴ - (اسم ) سختی . ۵ - تفیر و افغان از مصیبت : (( حاسدا . تامن بدین در گاه سلطان آمدم برفتادت غلغل و برخاست ویل و چنین . ) ) ( منوچهری ) ۶ - ( کلم. وعید و عذاب ) وای . ۷ - یا چاه ویل . محل خرج و مصرف پایان ناپذیر خرج خان. ما چاه ویل است . هرچه تویش بریزی پر نمی شود .
ظفر فتح و ظفر نصرت .

فرهنگ معین

(وَ ) [ ع . ] (شب جم . ) نک ویک .

فرهنگ عمید

۱. فرارسیدن شر و بدی.
۲. (اسم ) هلاک.
۳. (اسم ) مصیبت، سختی.
۴. فغان، فریاد، آه وناله.
۱. فتح و ظفر، پیروزی.
۲. فرصت: لبت سیب بهشت و من محتاج / یافتن را همی نیابم ویل (رودکی: ۵۲۵ ).
۳. پیش دستی و دست یافتن به چیزی.

گویش مازنی

/vil/ پافشاری - رها هرزه افسار گسیخته

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی وَیْلٌ: هلاکت - عذاب شدید -اندوه - خواری و پستی -قبح و زشتی -هر چیزی که آدمی سخت از آن حذر میکند و موجب اندوه او می شود - وای (در روایت است که "ویل" نام چاهی در جهنم است)
معنی ثُبُوراً: هلاکت - نابودی - واویلا- ناله ای به مضمون وای هلاک شدم(در اصل به معنی ویل و هلاک)
معنی وَیْلَتَنَا: وای بر ما (از "ویل"به معنی هلاکت ،عذاب شدید ،اندوه ،خواری و پستی ،قبح و زشتی ویا هر چیزی که آدمی سخت از آن حذر میکند و موجب اندوه او می شود.اینکه در هنگام مصیبت ویل را یا ویلاه ندا میکنند و یا میگویند یا ویلتاه از این باب است که به طور کنایه برسانند ...
معنی وَیْلَتَیٰ: وای بر من (از "ویل"به معنی هلاکت ،عذاب شدید ،اندوه ،خواری و پستی ،قبح و زشتی ویا هر چیزی که آدمی سخت از آن حذر میکند و موجب اندوه او می شود.اینکه در هنگام مصیبت ویل را یا ویلاه ندا میکنند و یا میگویند یا ویلتاه از این باب است که به طور کنایه برسانند ...
معنی وَیْلَکَ: وای بر تو (از "ویل"به معنی هلاکت ،عذاب شدید ،اندوه ،خواری و پستی ،قبح و زشتی ویا هر چیزی که آدمی سخت از آن حذر میکند و موجب اندوه او می شود.اینکه در هنگام مصیبت ویل را یا ویلاه ندا میکنند و یا میگویند یا ویلتاه از این باب است که به طور کنایه برسانند ...
معنی وَیْلَکُمْ: وای بر شما (از "ویل"به معنی هلاکت ،عذاب شدید ،اندوه ،خواری و پستی ،قبح و زشتی ویا هر چیزی که آدمی سخت از آن حذر میکند و موجب اندوه او می شود.اینکه در هنگام مصیبت ویل را یا ویلاه ندا میکنند و یا میگویند یا ویلتاه از این باب است که به طور کنایه برسانند...
معنی وَیْلَنَا: وای بر ما - هلاکت برما - عذاب شدید بر ما -اندوه بر ما - خواری و پستی بر ما -قبح و زشتی بر ما (ویل :هر چیزی که آدمی سخت از آن حذر میکند و موجب اندوه او می شود )
معنی وَیْلَتَا: وای - کلمهای است که هر کس هنگام هلاکت به زبان میآورد (از "ویل"به معنی هلاکت ،عذاب شدید ،اندوه ،خواری و پستی ،قبح و زشتی ویا هر چیزی که آدمی سخت از آن حذر میکند و موجب اندوه او می شود.اینکه در هنگام مصیبت ویل را یا ویلاه ندا میکنند و یا میگویند یا ویل...
معنی لُّمَزَةٍ: بسیار عیب جو - بسیار ایرادگیر- بسیار بدگو(اصل ماده همز به معنای شکستن است ، و کلمه لمز نیز به معنای عیب است پس همزه و لمزه هر دو به یک معنا است . ولی بعضی گفتهاند : بین آن دو فرقی هست ، و آن این است همزه به آن کسی گویند که دنبال سر مردم عیب میگوید و ...
معنی هُمَزَةٍ: کسی که بدون جهت و بسیار به دیگران طعنه میزند و عیبجویی و خردهگیریهایی میکند که در واقع عیب نیست (اصل ماده همز به معنای شکستن است ، و کلمه لمز نیز به معنای عیب است پس همزه و لمزه هر دو به یک معنا است . ولی بعضی گفتهاند : بین آن دو فرقی هست ، و آن این ...
معنی یَلْمِزُکَ: بر تو خرده میگیرند- از تو عیب جویی می کنند(اصل ماده همز به معنای شکستن است ، و کلمه لمز نیز به معنای عیب است پس همزه و لمزه هر دو به یک معنا است . ولی بعضی گفتهاند : بین آن دو فرقی هست ، و آن این است همزه به آن کسی گویند که دنبال سر مردم عیب میگوید و...
معنی یَلْمِزُونَ: عیب جویی می کنند - خرده گیری می کنند (اصل ماده همز به معنای شکستن است ، و کلمه لمز نیز به معنای عیب است پس همزه و لمزه هر دو به یک معنا است . ولی بعضی گفتهاند : بین آن دو فرقی هست ، و آن این است همزه به آن کسی گویند که دنبال سر مردم عیب میگوید و خرده...
ریشه کلمه:
ویل (۴۰ بار)

وای. طبرسی فرموده: ویل لفظی است هر که در مهلکه واقع شود آن را بکار برد و آن در اصل عذاب و هلاک است. راغب از اصمعی نقل کرده ویل به معنی قبح است و گاهی در تحسّر و تأسف بکار رود ولی ویح در ترحم استعمال می‏‏شود جوهری گوید: آن کلمه عذاب است گویند: وَیْلَهُ - وَیْلَکَ - وَیْلی. نگارنده گوید: در هر حال کلمه‏ایست حکایت از بدبختی و عذاب دارد خواه شخص گرفتار خودش بگوید مثل . و خواه از دیگری به دیگری باشد مثل . وای بر تو ایمان بیاور . وای در آن روز بر تکذیب کنندگان. در آیه . ظاهراً به معنی تعجّب است.

دانشنامه عمومی

ویل (خواننده رپ). اولوبواله ویکتور آکینتیمهین ( انگلیسی: Olubowale Victor Akintimehin؛ زادهٔ ۲۱ سپتامبر ۱۹۸۴ ) که با نام هنری ویل ( به انگلیسی: Wale ) شناخته می شود، خواننده رپ و ترانه نویس اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۲۰۰۵ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده است.
عکس ویل (خواننده رپ)

ویل (فرانسه). ویل ( به فرانسوی: Villes ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Bellegarde - sur - Valserine واقع شده است. [ ۱] ویل ۹٫۶۰ کیلومتر مربع مساحت و ۳۶۱ نفر جمعیت دارد.
عکس ویل (فرانسه)عکس ویل (فرانسه)عکس ویل (فرانسه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

فتح , ظفر, پیروزی, هلاک, مصیبت

پیشنهاد کاربران

هلاک
وَیل :چاهی در پست ترین جای جهنم. معادل وای فارسی برای بیان افسوس ودرد.
نمونه:با چشمانی که انگار به چاه ویل گشوده می شود. ( کلیدر ج ۹ص ۲۵۹۸ ) محمدجعفر نقوی
فتح
ویل در لغت عرب در مواردى گفته می شود که فرد یا افرادى به هلاکت بیفتند ، و معنی عذاب و بدبختی را می دهد ، و به گفته بعضی مفهومی شدیدتر از عذاب دارد .
واژه هاى ویل و ویس و ویح در لغت عرب در مواردى به کار می رود که شخصی به حال دیگرى تاسف می خورد ، منتها ویل در موارد کارهاى زشت و قبیح گفته می شود و ویس در مقام تحقیر ، و ویح در مقام ترحم . ( تفسیر نمونه )
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه ( ویل ) به معنای هلاکت است ، و عبارت : ( یا ویلتی ) کلمه ای است که هر کس هنگام هلاکت به زبان می آورد، ( در فارسی هم می گویند واویلاه ) ( تفسیر المیزان )
کلمه ( ویل ) به معنای قبح و زشتی است ، و هر بدی را که مایه اندوه آدمی شود ( ویل ) می گویند، مانند مردن یا مصیبت دیدن یا جنایت فجیع یا رسوائی و امثال آن ، و این ندا در جایی گفته می شود که طرف بخواهد بطور کنایه بفهماند که آن مصیبت ، آن امر فجیع ، آن رسوایی و. . . دارد می رسد، پس وقتی گفته می شود: ( یا ویلی ) معنایش این است که مصیبتم رسید، خاک بر سرم شد و آنچه مایه اندوه من است بر سرم آمد، و آوردن حرف ( تأ ) و گفتن : ( یا ویلتی ) زمانش وقتی است که بخواهند همان ویل را فریاد بزنند و دیگران را خبردار کنند. ( تفسیر المیزان )

ویل ville در زبان فرانسه به معنی شهر است
این کلمه فرانسوی در نام منطقه لوندویل دیده میشه در زبان فرانسه لوندویل معنی اش میشه شهر اسطوخودوس
ویل در زبان عربی یا فارسی به معنی چاهی در جهنم است واژه ی انگلیسی Well به معنی چاه احتمالااز این واژه گرفته شده است .

وای بر. .
وای بر
چاه جهنمی
ویل در قدیم باستان به شهر میگفتند
چاه ها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس