ویران کننده

/virAnkonande/

لغت نامه دهخدا

ویران کننده. [ ک ُ ن َن ْ دَ /دِ ] ( نف مرکب ) منهدم کننده. خراب کننده :
در عالم دوم که بود کارگاهشان
ویران کنندگان بنا و بناگرند.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

منهدم کننده خراب کننده .

جدول کلمات

هادم, مخرب

مترادف ها

desolater (اسم)
ویرانگر، ویران کننده، متروک کننده

desolator (اسم)
ویرانگر، ویران کننده، متروک کننده

harrier (اسم)
غارتگر، ویران کننده، تازی مخصوص شکار خرگوش، نوعی باز یا قوش غارتگر

پیشنهاد کاربران

بپرس