گفت ویحک چه کس توانی بود
این چنین خاکسار و خون آلود.
نظامی.
|| به معنی ویل نیز آید. ای وای بر تو. || و در مقام تعجب نیز آید : چرا عمر کرکس دوصد سال ویحک
نماند فزونتر ز سالی پرستو.
رودکی.
سی نشد سال عمر تو ویحک سال زاد تو را شمار نداشت.
مسعودسعد.
بوسه خواهم داد ویحک بند پندآموز رالاجرم زین بند چنبروار شد بالای من.
خاقانی.