ویام ( ویاو، vyām )
واژه اوستایی - نام پسرانه
در اوستا به دو گونه آمده است:
ویاوَنت ( vyāvant )
اَئیویامَه ( aiwyāma )
( ( آن را با واژه اوستایی دیگر که در بَهرام یشت آمده است، یکسان ندانید:
... [مشاهده متن کامل]
"ویام بور، vyāmbura": گروهی از دیوهای درنده - درنده خو، سرکش، وحشی، یاغی - بد دهن، زبان دراز، پتیاره، سلیطه! ) )
ویا: نور، درخشش، پرتو، روشنایی -
باارزش، گران بها -
اکسیر، کیمیا، نایاب، کمیاب، نادر -
دوست، رفیق، یار ( یاور ) ، همراه، همدل، هم نشین، هم پیاله!
اَئیوی: "پیشوند" صفت فاعلی ساز اوستایی
آنت: "پسوند" صفت فاعلی ساز اوستایی
معنی: نور پادشاهی، فَرّ ایزدی، برگزیده، گیرا، مهره مار، فرهمند، جذاب، دلنشین، کاریزما دار!
سودمند، بدرد بخور، کار راه انداز، وِشکَرد! -
همکاری ( اوستایی: hataxšatarīeh ) ، همپایی، همیاری، پا به رکاب بودن، یاره ( یارا ) ! -
خوشگوار، روان آرام و خوش داشتن، نیک کردار، خوش برخورد، گُشاده رو، دوست داشتنی، خواستنی، کاریزما دار! -
دل گُنده و دریا دل، همدل، دوست، مهربون، مِهروَرز،
بخشنده، بزرگوار، جوانمرد، رادمرد، دست و دل باز!
بخشی از بند 2 تیشتر ( تیر ) یشت:
aurushem raoxshnem frrderesrem
vyāvantem" baēshazīm"
ravō - fraothmanem berezantem
dūrāt "vyāvantem" bănubyō
raoxshnibyō anāhitaeibyō
معنی: آن روشنی ( پَرتو ) ، از دور دیده می شود و
افشاننده "درخشندگی" تندرستی ( دُرواخی ) است،
پرنده بلند تیز پرواز، که از دور با پرتوهای "درخشان" و بی آلایشش ( آناهیتایی ) فَروَری می کند ( می افشاند )
واژه اوستایی - نام پسرانه
در اوستا به دو گونه آمده است:
ویاوَنت ( vyāvant )
اَئیویامَه ( aiwyāma )
( ( آن را با واژه اوستایی دیگر که در بَهرام یشت آمده است، یکسان ندانید:
... [مشاهده متن کامل]
"ویام بور، vyāmbura": گروهی از دیوهای درنده - درنده خو، سرکش، وحشی، یاغی - بد دهن، زبان دراز، پتیاره، سلیطه! ) )
ویا: نور، درخشش، پرتو، روشنایی -
باارزش، گران بها -
اکسیر، کیمیا، نایاب، کمیاب، نادر -
دوست، رفیق، یار ( یاور ) ، همراه، همدل، هم نشین، هم پیاله!
اَئیوی: "پیشوند" صفت فاعلی ساز اوستایی
آنت: "پسوند" صفت فاعلی ساز اوستایی
معنی: نور پادشاهی، فَرّ ایزدی، برگزیده، گیرا، مهره مار، فرهمند، جذاب، دلنشین، کاریزما دار!
سودمند، بدرد بخور، کار راه انداز، وِشکَرد! -
همکاری ( اوستایی: hataxšatarīeh ) ، همپایی، همیاری، پا به رکاب بودن، یاره ( یارا ) ! -
خوشگوار، روان آرام و خوش داشتن، نیک کردار، خوش برخورد، گُشاده رو، دوست داشتنی، خواستنی، کاریزما دار! -
دل گُنده و دریا دل، همدل، دوست، مهربون، مِهروَرز،
بخشنده، بزرگوار، جوانمرد، رادمرد، دست و دل باز!
بخشی از بند 2 تیشتر ( تیر ) یشت:
vyāvantem" baēshazīm"
ravō - fraothmanem berezantem
dūrāt "vyāvantem" bănubyō
raoxshnibyō anāhitaeibyō
معنی: آن روشنی ( پَرتو ) ، از دور دیده می شود و
افشاننده "درخشندگی" تندرستی ( دُرواخی ) است،
پرنده بلند تیز پرواز، که از دور با پرتوهای "درخشان" و بی آلایشش ( آناهیتایی ) فَروَری می کند ( می افشاند )