ویار
/viyAr/
مترادف ویار: آرمه، تاس، تلواسه، میل مفرط، واسه، وحم، هوس
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- ویار شدن ؛ در تداول ، دچار ویار گردیدن.
فرهنگ فارسی
(اسم ) هوسی که در نخستین ماههای آبستنی در زمان بار داری پدید آید . و یار گاهی بصورت تهوع و استفراغ و گاه بشکل بد آمدن از بعض چیزها و زمانی بصورت اشتها داشتن و هوس چیزی را کردن و آنرا بسیار دوست داشتن ظاهر میشود : زن آبستن که زیاد سیب بخورد بچه اش پسر میشود و اگر ویار اگر ویاراو ترشی باشد بچه دختر است . ) )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
ویار (قزوین). ویار یک روستا در ایران است که در دهستان رودبار شهرستان واقع شده است. [ ۱] ویار ۱۸۴ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: ویار (قزوین)
مترادف ها
عطش، اشتیاق، هوس، میل وافر، ارزوی زیاد، ویار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
برای موی سر
موی لب = سیبیل/بروت
موی چانه و گونه = ریش
موی پلک = مژه/پرژنگ/مرزنگ
موی فراز چشم = ابرو/برو
موی شرمگاه= رم
نرم موی تن=پرز
موی سر=پت/پل
موی چکاد=پرچ/کاکل/بُج
موی پشت سر=گیس
پسر ساده و نوریش=چره
موی را به پارسی موی/مود/مید/پهل گویند
موی لب = سیبیل/بروت
موی چانه و گونه = ریش
موی پلک = مژه/پرژنگ/مرزنگ
موی فراز چشم = ابرو/برو
موی شرمگاه= رم
نرم موی تن=پرز
موی سر=پت/پل
موی چکاد=پرچ/کاکل/بُج
موی پشت سر=گیس
پسر ساده و نوریش=چره
موی را به پارسی موی/مود/مید/پهل گویند
ویار در پشتو بچم غرور است
در گویش شوشتری به ویار چفتر گفته میشود مثلا
زنی بار دار که هوس بکند وبخواهد میگویند: چفتر چنه
بعنی ویار گرفته . با سپاس
زنی بار دار که هوس بکند وبخواهد میگویند: چفتر چنه
بعنی ویار گرفته . با سپاس
واژه وییر در کوردی به معنای یاد است و چون ریشه زبان کوردی ( اریایی ) و انگلیسی یکی هست واژگان مشترک زیادی دارند حال مقصود از ویار همان به یاد چیز خاصی افتادن است
ویار به انگلیسی دقیقا همان craving است.
ارزوانه. . . . .
morning sickness معمولا به عنوان معادل در پزشکی استفاده می شود
ویار
ریشه اوستایی: وَئیریَ vairyia به مینوی خواسته شده و آروز شده
ریشه اوستایی: وَئیریَ vairyia به مینوی خواسته شده و آروز شده
ظاهرا در زبان انگلیسی هیچ واژه ای مختص ویار زن آبستن نیست، و این گاهی دیده میشه.
همونطوری که پارسی هم برخی واژه ها رو نداره.
بعنوان مثال برای موی سر در پارسی تک واژه نداریم که اسم تعریف اون چیز باشه. در حالیکه برای موی قسمتهای دیگه اسم تعریف مشخص داریم
... [مشاهده متن کامل]
موی روی لب = سیبیل
موی چانه = ریش
موی روی پلک = مژه
موی بالای چشم = ابرو
موی روی سر = موی سر؟!!
گیس یا گیسو یا طره و اینجور واژه ها اشاره به حالات موی سر هستند.
در ربان کردی �قژ Qezh� داریم که واژه مختص موی سر هست. در پارسی اما نداریم. شایدم در قدیم بوده و منسوخ شده.
ویار هم در پارسی هست و در انگلیسی نیست. یک هیچ به نفع پارسی
همونطوری که پارسی هم برخی واژه ها رو نداره.
بعنوان مثال برای موی سر در پارسی تک واژه نداریم که اسم تعریف اون چیز باشه. در حالیکه برای موی قسمتهای دیگه اسم تعریف مشخص داریم
... [مشاهده متن کامل]
موی روی لب = سیبیل
موی چانه = ریش
موی روی پلک = مژه
موی بالای چشم = ابرو
موی روی سر = موی سر؟!!
گیس یا گیسو یا طره و اینجور واژه ها اشاره به حالات موی سر هستند.
در ربان کردی �قژ Qezh� داریم که واژه مختص موی سر هست. در پارسی اما نداریم. شایدم در قدیم بوده و منسوخ شده.
ویار هم در پارسی هست و در انگلیسی نیست. یک هیچ به نفع پارسی
هوس زن حامله، در گویش یزدی ، ناخشی گویند
ویار
واژه "ویار " هیچ پیوندی با واژه لاتین weary در چم بیزاری ندارد برخی کاربران دچار گونه ایی خودازاری گویا هستند .
واژه "ویار ساخته شده از دو بخش و دو فردار >1ویر 2آر میباشد ویر در چم حس خواستن است و آر بن دستوری از ستاک اوردن . . . . رویهمرفته میشود>ویار . . . . . که در چم خواستن بسیار چیزی است . . . . هوس . . . . میل دشتن.
... [مشاهده متن کامل]
با سپاس ک هو شیراز
واژه "ویار " هیچ پیوندی با واژه لاتین weary در چم بیزاری ندارد برخی کاربران دچار گونه ایی خودازاری گویا هستند .
واژه "ویار ساخته شده از دو بخش و دو فردار >1ویر 2آر میباشد ویر در چم حس خواستن است و آر بن دستوری از ستاک اوردن . . . . رویهمرفته میشود>ویار . . . . . که در چم خواستن بسیار چیزی است . . . . هوس . . . . میل دشتن.
... [مشاهده متن کامل]
با سپاس ک هو شیراز
ویار از واژه انگلیسی weary به معنای بیزاری می باشد و چون زن آبستن از بعضی چیزها بیزار است این معنی به آن نزدیک است
آرزوانه
هوسانه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)