وِگا، لوپه دِ (۱۵۶۲ـ۱۶۳۵)(Vega, Lope de)
وِگا، لوپه دِ
شاعر و نمایش نامه نویس اسپانیایی. از بنیادگذاران نمایش نوین اسپانیایی است. حماسه، شعر شبانی، چکامه، غزل واره، رمان، و بیش از ۵۰۰ نمایش نامه نوشت (۴۲۶ نمایش نامه از آن هنوز موجود است)، که غالباً تراژی ـ کمدی اند. دیدگاه هایش را درباب نمایش نامه در هنر جدید در نمایش نامه نویسی (۱۶۰۹) نوشت و در آن از نوآوری های خود، در عین تأکید بر قالب های کلاسیک، دفاع کرد. اثر او با نام چشمۀ میش ها (ح ۱۶۱۴) به منزلۀ نخستین نمایش نامۀ پرولتاریایی با استقبال روبه رو شد. سال های آغازین زندگی او نامعلوم است، اما بسیاری از روابط عشقی اش به خوبی ثبت شده اند. در مادرید به دنیا آمد و در ۱۵۸۸ به سبب تحقیر خانوادۀ معشوقش، هشت سال تبعید شد؛ سپس با زنی دیگر ازدواج کرد و چند روز بعد در مقام ملاح ناوگان فیلیپ دوم موجبات سفری را از لیسبون فراهم کرد. در ۱۵۹۰ عفو شد و به مادرید بازگشت. ازدواج ها و روابط عشقی او ادامه یافت؛ با این همه در ۱۶۱۴ کشیش شد. تجرد او ادامه نیافت و در ۱۶۱۷ عاشق پُرشور زنی ۲۶ ساله با نام مارتا دِ نِوِارس شد. به رغم عهد و پیمانی که وگا داشت، آن ها باهم زندگی کردند و مارتا ظاهراً او را به نوشتن داستان هایی برای مارسیا لئوناردو تشویق کرد (نام کتاب اشاره ای پنهان به خودِ نوارس بود) اما به تدریج به کوری و جنون دچار شد و در ۱۶۳۲ درگذشت. مرگ او الهام بخش لوپه در سرودن شعر شبانیِ آماریلیس (۱۶۳۳) شد، اندکی بعد خودِ لوپه نیز درگذشت. او را با شکوه بسیار در کلیسای سان سباستیان مادرید به خاک سپردند، اما از آن جا که جسد او را به گوری معمولی انتقال دادند، گورش شناخته شده نیست. وِگا شاعری تغزلی بود و غزل، شعر شبانی، و بالاد می سرود که بسیاری از آن ها ملهم از ماجراهای عشقی او بود. از غزل های او ۲۰۰ غزل در ۱۶۰۲، ۱۰۰ غزل دیگر در ۱۶۱۴، و برگزیده ای از شعر او با نام وِگای پارناسی (نمایش تحت نام او) کمی بعد از مرگش در ۱۶۳۷ چاپ شد. در ۱۶۳۴ شعر کمدی او، با نام «گُربگان»، دربارۀ اعمال گربه ای شریر، در جُنگ دیگری از آثار او با نام اشعار الهی و بشری به چاپ رسید. رمان شبانی آرکادیا را در ۱۵۹۸ نوشت (با توجه به این که نوعی رمان واقعی بود و کاملاً براساس ماجرای اشخاص واقعی نوشته شده بود). در ۱۶۰۴ رمانی بیزانسی با نام زائر در کشور خود آفرید که گونه ای باب روز بود و ضمیمۀ سودمندی (برای پژوهشگران معاصر) با فهرست ۲۱۹ نمایش نامۀ او تا آن روز داشت. در پاسخ داستان های نمونه، اثر میگل دِ سروانتس، مجموعۀ داستان هایی برای مارسیا لئوناردو را نوشت که در فواصل زمانی مختلف در مجموعه های گوناگون منتشر شد: نخستین آن ها دارایی های دیانا در مجموعۀ فیلومِنا (۱۶۲۱) و سه داستان دیگر در سیرسه (۱۶۲۴) چاپ شد. سرانجام گفت وگوهای طولانی منثورِ دوروتئا (۱۶۳۲) را نوشت که یادآور سِلِستینا است؛ اگرچه داستان عشق های نخستین او به صورت اشعار تغزلی در میان این اثر آمده است. به رغم آن که نمایش نامه نویسی پُرکار بود (لوپه نزدیک به ۵۰۱ اثر نمایشی نوشت)، هیچ متن معتبری از هیچ یک از نمایش نامه هایش وجود ندارد. در ۱۶۱۹ بود که اجازۀ نشر گزیدۀ آثارش را داد؛ با این حال، تا آن زمان بسیاری از کارهای او به صورت غیرمجاز چاپ می شد. ادبیات قدیمی تر کاستیلی (بالادها، وقایع نامه ها) یا حوادث تاریخی، نمایش نامه نویسان کلاسیک ـ به ویژه پلاوتوس ـ انجیل یا متل های عامیانه الهام بخش او در نوشتن نمایش نامه هایش بود. بدین ترتیب تراژدی شهسوار اولمِدو (ح ۱۶۱۵ـ۱۶۲۶، چاپ ۱۶۴۱) به سلِستینا اشاره دارد، در حالی که چشمۀ میش ها وقایع مربوط به تاریخ قرن ۱۵ کاستیل را در خود ادغام کرده است. سگِ باغبان، که در فاصلۀ ۱۶۱۳ تا ۱۶۱۵ نوشته شده است، کمدی دسیسه چینی های اشرافی و هویت دروغینی است که به سبک کمدی کلاسیک و به شکلی استادانه با خرسندیِ خاطر شخصیت ها پایان می یابد.
وِگا، لوپه دِ
شاعر و نمایش نامه نویس اسپانیایی. از بنیادگذاران نمایش نوین اسپانیایی است. حماسه، شعر شبانی، چکامه، غزل واره، رمان، و بیش از ۵۰۰ نمایش نامه نوشت (۴۲۶ نمایش نامه از آن هنوز موجود است)، که غالباً تراژی ـ کمدی اند. دیدگاه هایش را درباب نمایش نامه در هنر جدید در نمایش نامه نویسی (۱۶۰۹) نوشت و در آن از نوآوری های خود، در عین تأکید بر قالب های کلاسیک، دفاع کرد. اثر او با نام چشمۀ میش ها (ح ۱۶۱۴) به منزلۀ نخستین نمایش نامۀ پرولتاریایی با استقبال روبه رو شد. سال های آغازین زندگی او نامعلوم است، اما بسیاری از روابط عشقی اش به خوبی ثبت شده اند. در مادرید به دنیا آمد و در ۱۵۸۸ به سبب تحقیر خانوادۀ معشوقش، هشت سال تبعید شد؛ سپس با زنی دیگر ازدواج کرد و چند روز بعد در مقام ملاح ناوگان فیلیپ دوم موجبات سفری را از لیسبون فراهم کرد. در ۱۵۹۰ عفو شد و به مادرید بازگشت. ازدواج ها و روابط عشقی او ادامه یافت؛ با این همه در ۱۶۱۴ کشیش شد. تجرد او ادامه نیافت و در ۱۶۱۷ عاشق پُرشور زنی ۲۶ ساله با نام مارتا دِ نِوِارس شد. به رغم عهد و پیمانی که وگا داشت، آن ها باهم زندگی کردند و مارتا ظاهراً او را به نوشتن داستان هایی برای مارسیا لئوناردو تشویق کرد (نام کتاب اشاره ای پنهان به خودِ نوارس بود) اما به تدریج به کوری و جنون دچار شد و در ۱۶۳۲ درگذشت. مرگ او الهام بخش لوپه در سرودن شعر شبانیِ آماریلیس (۱۶۳۳) شد، اندکی بعد خودِ لوپه نیز درگذشت. او را با شکوه بسیار در کلیسای سان سباستیان مادرید به خاک سپردند، اما از آن جا که جسد او را به گوری معمولی انتقال دادند، گورش شناخته شده نیست. وِگا شاعری تغزلی بود و غزل، شعر شبانی، و بالاد می سرود که بسیاری از آن ها ملهم از ماجراهای عشقی او بود. از غزل های او ۲۰۰ غزل در ۱۶۰۲، ۱۰۰ غزل دیگر در ۱۶۱۴، و برگزیده ای از شعر او با نام وِگای پارناسی (نمایش تحت نام او) کمی بعد از مرگش در ۱۶۳۷ چاپ شد. در ۱۶۳۴ شعر کمدی او، با نام «گُربگان»، دربارۀ اعمال گربه ای شریر، در جُنگ دیگری از آثار او با نام اشعار الهی و بشری به چاپ رسید. رمان شبانی آرکادیا را در ۱۵۹۸ نوشت (با توجه به این که نوعی رمان واقعی بود و کاملاً براساس ماجرای اشخاص واقعی نوشته شده بود). در ۱۶۰۴ رمانی بیزانسی با نام زائر در کشور خود آفرید که گونه ای باب روز بود و ضمیمۀ سودمندی (برای پژوهشگران معاصر) با فهرست ۲۱۹ نمایش نامۀ او تا آن روز داشت. در پاسخ داستان های نمونه، اثر میگل دِ سروانتس، مجموعۀ داستان هایی برای مارسیا لئوناردو را نوشت که در فواصل زمانی مختلف در مجموعه های گوناگون منتشر شد: نخستین آن ها دارایی های دیانا در مجموعۀ فیلومِنا (۱۶۲۱) و سه داستان دیگر در سیرسه (۱۶۲۴) چاپ شد. سرانجام گفت وگوهای طولانی منثورِ دوروتئا (۱۶۳۲) را نوشت که یادآور سِلِستینا است؛ اگرچه داستان عشق های نخستین او به صورت اشعار تغزلی در میان این اثر آمده است. به رغم آن که نمایش نامه نویسی پُرکار بود (لوپه نزدیک به ۵۰۱ اثر نمایشی نوشت)، هیچ متن معتبری از هیچ یک از نمایش نامه هایش وجود ندارد. در ۱۶۱۹ بود که اجازۀ نشر گزیدۀ آثارش را داد؛ با این حال، تا آن زمان بسیاری از کارهای او به صورت غیرمجاز چاپ می شد. ادبیات قدیمی تر کاستیلی (بالادها، وقایع نامه ها) یا حوادث تاریخی، نمایش نامه نویسان کلاسیک ـ به ویژه پلاوتوس ـ انجیل یا متل های عامیانه الهام بخش او در نوشتن نمایش نامه هایش بود. بدین ترتیب تراژدی شهسوار اولمِدو (ح ۱۶۱۵ـ۱۶۲۶، چاپ ۱۶۴۱) به سلِستینا اشاره دارد، در حالی که چشمۀ میش ها وقایع مربوط به تاریخ قرن ۱۵ کاستیل را در خود ادغام کرده است. سگِ باغبان، که در فاصلۀ ۱۶۱۳ تا ۱۶۱۵ نوشته شده است، کمدی دسیسه چینی های اشرافی و هویت دروغینی است که به سبک کمدی کلاسیک و به شکلی استادانه با خرسندیِ خاطر شخصیت ها پایان می یابد.
wikijoo: وگا،_لوپه_د_(۱۵۶۲ـ۱۶۳۵)