وکن. [ وَ ] ( ع اِ ) آشیانه مرغ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آشیانه پرنده در کوه یا دیوار. ( اقرب الموارد ). ج ، اَوْکُن ، وُکْن ، وُکون. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). عن الاصمعی : الوکن مأوی الطائر فی غیر عش و الوکر ما کان فی عش. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
وکن. [ وُ ] ( ع اِ ) ج ِ وَکْن و آن آشیانه مرغ است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). رجوع به وَکن شود.
وکن. [ وُ ک َ ] ( ع اِ ) ج ِ وُکنة، به معنی آشیانه مرغ. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به وکنة شود :
لرزلرزنده غضنفر در عرین
ترس ترسنده عقاب اندر وکن.
ناصرخسرو.