وکاء

لغت نامه دهخدا

وکاء. [ وِ ] ( ع اِ ) بند مشک و جز آن. ( مهذب الاسماء ). بند سر مشک و جز آن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || هر چیزی که سر آن بسته میشود از ظرف و جز آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

وکاء. [ وِ ] ( ع مص ) مواکأة: واکاء علی یدیه ؛ تحامل علیهما و رفعهما و مدهما فی الدعاء. ( از اقرب الموارد ). رجوع به مواکاة شود.

فرهنگ معین

(وِ ) [ ع . ] (مص م . ) بار را با دو دست برداشتن و بلند کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس