وک وکه

لغت نامه دهخدا

( وکوکة ) وکوکة. [ وَک ْ وَ ک َ ] ( ع مص ) گرد گردیدن به رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || گریختن از جنگ. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) هدیر کبوتر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

گویش مازنی

/vak vake/ داد و بی داد سر و صدا - صدای قورباغه را هم گویند

پیشنهاد کاربران

بپرس