لغت نامه دهخدا
وک. [ وَک ک ] ( ع مص ) دور کردن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).
وک. [ -وک ] ( پسوند ) که در تلفظ اوک شود، چون در آخر اسمی درآید افاده مبالغه کند، چون رموک ، نروک. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
که در تلفظ اوک شود چون در آخر اسمی در آید افاده مبالغه کند چون رموک نروک
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
لازم به ذکر است که وک در زبان مازندرانی 👌به معنی قورباقه هست و نباید گفت ( گویش ) 👌 زبان تبری ( طبری ) بسیار غنی و پیشرفته می باشد و یک لهجه یا گویش بشمار نمی آید . هر چند از زمان های بسیار دور تا به امروز دستخوش تغییرات و دستبرد و در نتیجه بسیاری از واژه ها و کلمات آن به دلیل عدم استفاده و پاس نگاه داشتن آن فراموش شده است و لی همچنان زبان است و یکی از مهمترین دلیلش صرف تمامی افعال آن می باشد . آن هم به چندین گونه و بنا به شرایط محاوره و مکالمه آیی که بین طرفین صحبت وجود دارد . 👌 هیمه؟ به معنی چوبهایی که آتش زده میشوند و در زبان فارسی فعلی هم راه یافت و این کلمه کاملا تبری هست . ( دار ؟ در زبان مازندرانی به معنی درخت می باشد و خب از این کلمه در زبان فعلی فارسی استفاده میگردد. و مثا اینکه میگن ( دار و درخت 👌👌
... [مشاهده متن کامل]
یا چوبه دار ؟ که از تنه درختان مهیا و اما ه میگردد و طناب دار . ( مثالی دیگر ( دار کوب ؟که پرنده آیی که با منقارش به تنه درخت میکوبد و غذا میخور 🤔 در ورزش ژیمناستیک دار حلقه 👌 و بسیار زیاد از این کلمات و واژه ها در زبان فارسی بر گرفته شده از زبان و اصالت ( تبری یا بقولی زبان مازندرانی هست . سعی کردم کوتاه شرح دهم. زیاده گویی کردم ببخشید 🙏🌹🙏
... [مشاهده متن کامل]
یا چوبه دار ؟ که از تنه درختان مهیا و اما ه میگردد و طناب دار . ( مثالی دیگر ( دار کوب ؟که پرنده آیی که با منقارش به تنه درخت میکوبد و غذا میخور 🤔 در ورزش ژیمناستیک دار حلقه 👌 و بسیار زیاد از این کلمات و واژه ها در زبان فارسی بر گرفته شده از زبان و اصالت ( تبری یا بقولی زبان مازندرانی هست . سعی کردم کوتاه شرح دهم. زیاده گویی کردم ببخشید 🙏🌹🙏
فارسی اچمی به قورباغه وک یا بک گویند
در کارچان ( فارسی دوانی ) به قلوه وَک گفته می شود
قورباغه
کردی: مانند، همانند، مثل. . .