وهمه

لغت نامه دهخدا

( وهمة ) وهمة. [ وَ م َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث وهم. ( منتهی الارب ). رجوع به وهم شود. || ناقه رام فربه توانا. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || درد زه و درد ولادت. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ فارسی

مونث وهم یا ناقه رام فربه توانا .

پیشنهاد کاربران

وهمه =1 - ترس ( پارسی است ) ، 2 - گشادی ، فراخی 3 - دعا ، نیایش ، ستایش