وهط

لغت نامه دهخدا

وهط. [ وَ ] ( ع اِ ) لاغری. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || گروه. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). جماعت. ( اقرب الموارد ). || بوستان و عرفطستان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ما کثر من العرفط. ج ، اوهاط. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) شکستن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج المصادر ). || سپردن به پای. || نیزه زدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || زدن. ( اقرب الموارد ). || سست و ضعیف شدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). و فعل آن از باب ضرب آید. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) ج ِ وَهْطة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به وهطة شود.

پیشنهاد کاربران

نام ملک و عمارت عمر و بن عاص لعنه الله عنه که در مصر داشت و قیمتش طبق روایات ده میلیون درم. منبع مروج الذهب ص ٢٧

بپرس