وهج
لغت نامه دهخدا
وهج. [ وَ ] ( ع مص ) وَهَجان. افروخته شدن آتش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شعله زدن آتش. ( غیاث اللغات ) ( از اقرب الموارد ).
وهج. [ وَ هََ ] ( ع ص ) ( یوم... ) روز سخت گرم.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
. وهج به معنی افروخته شدن و حرارت دادن است «وَهَجَتِ النَّارُ وَ الشَّمْسُ: اِتَّقَدَتْ» وَهَّاج مبالغه است به معنی مشتعل با نور بزرگ،مراد از آن در آیه آفتاب است یعنی: بالای شما هفت آسمان محکم بناکردیم و چراغی بسیار حرارت ده و نورافشان قرار دادیم رجوع شود به «سمو - سماء» راجع به هفت آسمان. این لفظ فقط یکبار در قرآن مجید آمده است. راغب گوید: وهج حصول نور و حرارت است از آتش و آن با وهاج بودن آفتاب کاملا درست است.
. وهج به معنی افروخته شدن و حرارت دادن است «وَهَجَتِ النَّارُ وَ الشَّمْسُ: اِتَّقَدَتْ» وَهَّاج مبالغه است به معنی مشتعل با نور بزرگ،مراد از آن در آیه آفتاب است یعنی: بالای شما هفت آسمان محکم بناکردیم و چراغی بسیار حرارت ده و نورافشان قرار دادیم رجوع شود به «سمو - سماء» راجع به هفت آسمان. این لفظ فقط یکبار در قرآن مجید آمده است. راغب گوید: وهج حصول نور و حرارت است از آتش و آن با وهاج بودن آفتاب کاملا درست است.
wikialkb: ریشه_وهج
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید