لغت نامه دهخدا
ونگ زدن. [ وَ / وِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، آهسته و نامفهوم چیزی را به کسی گفتن. || ونگ ونگ کردن.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
در زبان یا گویش گیلکی ، ونگ زدن به معنی ، هر گونه گریه کردن است.
صدای گریه نوزاد
ونگ زدن: [ اصطلاح در تداول عامه]ونگ ونگ کردن. داد و فریاد کردن ( کودک مخصوصاً ) . گریستن توأم با داد و فریاد.
( ( مادر بچه روی صندلی یکوری شد " بعله که باید بدونه. و الا تا چشم هم بزنه مثل منِ بدبخت چهار تا ریز و درشت دور دامنش ونگ می زنند. ". ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 154. ) )
( ( مادر بچه روی صندلی یکوری شد " بعله که باید بدونه. و الا تا چشم هم بزنه مثل منِ بدبخت چهار تا ریز و درشت دور دامنش ونگ می زنند. ". ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 154. ) )