ونگ زدن


معنی انگلیسی:
plunk, tantrum

لغت نامه دهخدا

ونگ زدن. [ وَ / وِ زَ دَ ] ( مص مرکب )در تداول ، بانگ زدن با گریه. آواز دادن. زار زدن.

ونگ زدن. [ وَ / وِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، آهسته و نامفهوم چیزی را به کسی گفتن. || ونگ ونگ کردن.

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- یواشکی چیزی را بکسی گفتن . ۲- با صدای آهسته و احیانا تو دماغی حرف زدن : (( دیشب توی خیابان زن خوشگلی از جلو ما رد شد رفیقمان درگوشش ونگی زد زنکه هم قایم زد توی گوشش . ) )

فرهنگ معین

( ~. زَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) ۱ - بانگ زدن ، آواز دادن . ۲ - داد و فریاد کردن (کودک مخصوصاً ). ۳ - گریستن توأم با داد و فریاد.

پیشنهاد کاربران

در زبان یا گویش گیلکی ، ونگ زدن به معنی ، هر گونه گریه کردن است.
صدای گریه نوزاد
ونگ زدن: [ اصطلاح در تداول عامه]ونگ ونگ کردن. داد و فریاد کردن ( کودک مخصوصاً ) . گریستن توأم با داد و فریاد.
( ( مادر بچه روی صندلی یکوری شد " بعله که باید بدونه. و الا تا چشم هم بزنه مثل منِ بدبخت چهار تا ریز و درشت دور دامنش ونگ می زنند. ". ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 154. ) )

بپرس