لغت نامه دهخدا
ونه. [ وَ ن َ ] ( اِخ ) قریه ای از نسف ، و منسوب به آن را ونجی گویند. ( معجم البلدان ).
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
ونه ( به فرانسوی: Vanne ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Dampierre - sur - Salon واقع شده است. [ ۱]
ونه ۹٫۷۲ کیلومترمربع مساحت و ۱۱۳ نفر جمعیت دارد.

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفونه ۹٫۷۲ کیلومترمربع مساحت و ۱۱۳ نفر جمعیت دارد.


wiki: ونه
پیشنهاد کاربران
دو نکته پیرامونِ فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته با " - آی " :
نکته1:
پیوندِ ساختاریِ فعلهایِ یادشده با واژگانِ دارایِ پسوندِ " - ون، - ونه" :
نمونه ها:
افزودن /افزون، افزونه
... [مشاهده متن کامل]
پالودَن /پالون، پالونه
مودَن/مون، مونه
نِمودن /نِمون، نِمونه
آزمودن /آزمون
آمودَن /آمون
رهنمودن /رهنمون
و . . . .
با این فراروند میتوان نوواژگانِ زیبایی را از دیگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " آی - " ساخت. برای نمونه میتوان از واژگانِ " آلودَن/آلون، آلونه" و " سرودَن/سرون" و. . . بهره جُست و نوواژگانی را، چه ساده یا چه آمیغی ( =ترکیبی ) ، از آنها ساخت.
نکته 2:
فعلهایِ انجامیده به " - ودن" با بنهایِ کنونیِ پایان یافته به " - آی"، ریختهایِ سببی ( Kausativ ) هستند که رفتاری بمانندِ فعلهایِ ساده در گزاره ها ندارند. آنها بمانند ریختهایِ سببیِ فعلهایِ زبانِ آلمانی که دارایِ آوانشانهایِ زِبَرواکه ای ( umlaut ) هستند، می باشند و چنین ریختهایِ سببی ای نیز در زبانِ سانسکریت داریم. در کنارِ این دسته از فعلهایِ سببی، ما دسته ای دیگر، به یادگارِ زبانِ اوستایی، داریم که واکه ی " َ : a " به ریختِ " آ : ā " درمی آید؛ بمانندِ " گُذَردَن/گُذاردن" .
همچنین ما در زبانِ پارسیِ میانه دو پسوندِ کُناکی ( =فاعلی ) " - آک : āk - " و " - وک: uk - " داریم که
1 - پسوندِ " - آک:āk - " ریختِ کُناکی/سببیِ پسوندِ ساده یِ " - َ ک : ak - " می باشد و با فعلهایِ سببی ای که دچارِ آواگردانیِ " َ : a " به " آ : ā" می شوند، همانندی دارد.
2 - پسوندِ کُناکی " - وک" که با فعلهایِ سببیِ انجامیده به " - ودن : udan - " با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی"، همانندی دارد.
ولی پرسش اینجاست که اگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" که دارایِ بنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی" هستند، سببی ( Kausativ ) باشند، پس ریختهایِ "ساده" ی این فعلها چه هستند؟
این پرسش را می توان از برخی واژگانِ همچنان برجای مانده پاسخ داد.
ما در زبانِ پارسی واژگانِ زیر را داریم که به " - آد " می انجامند:
مودَن/ ماد، ماده ( از ریشه اوستاییِ " ما " )
نِمودن/نِماد
پالودن/پالاد
آمودن/آماد، آماده
افزودن/افزاد ( اف. زاد ) ( هرچند که کریستین بارتولومه واژه یِ " افزودَن" را از ریشه یِ دیگری دانسته که نادرست است )
و. . . .
این واژگانِ انجامیده به " - آد" بُنهایِ گذشته از فعلهایِ ساده ای هستند که مصدرِ آنها " - آدَن" است؛ پس داریم:
مادَن ( ساده ) /مودَن ( سببی )
نمادَن ( ساده ) /نِمودن ( سببی )
پالادَن ( ساده ) . پالودَن ( سببی )
آمادن ( ساده ) /آمودن ( سببی )
افزادَن ( ساده ) ، افزودن ( سببی )
و. . . .
همین فراروند را می توان درباره یِ دیگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی" پیش گرفت. برای نمونه:
آلادَن / آلودَن
سرادَن/سرودَن
و . . . .
بمانندِ نوواژگانی که در نکته 1 می توان ساخت، در اینجا نیز می توان دامنه یِ واژگانِ زبانِ پارسی را بیش از پیش گسترش داد و نوواژگانِ زیبایی را، چه ساده یا چه آمیغی ( =ترکیبی ) ، پدید آورد. بمانندِ " آلاد، سراد و. . . " .
نکته1:
پیوندِ ساختاریِ فعلهایِ یادشده با واژگانِ دارایِ پسوندِ " - ون، - ونه" :
نمونه ها:
افزودن /افزون، افزونه
... [مشاهده متن کامل]
پالودَن /پالون، پالونه
مودَن/مون، مونه
نِمودن /نِمون، نِمونه
آزمودن /آزمون
آمودَن /آمون
رهنمودن /رهنمون
و . . . .
با این فراروند میتوان نوواژگانِ زیبایی را از دیگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " آی - " ساخت. برای نمونه میتوان از واژگانِ " آلودَن/آلون، آلونه" و " سرودَن/سرون" و. . . بهره جُست و نوواژگانی را، چه ساده یا چه آمیغی ( =ترکیبی ) ، از آنها ساخت.
نکته 2:
فعلهایِ انجامیده به " - ودن" با بنهایِ کنونیِ پایان یافته به " - آی"، ریختهایِ سببی ( Kausativ ) هستند که رفتاری بمانندِ فعلهایِ ساده در گزاره ها ندارند. آنها بمانند ریختهایِ سببیِ فعلهایِ زبانِ آلمانی که دارایِ آوانشانهایِ زِبَرواکه ای ( umlaut ) هستند، می باشند و چنین ریختهایِ سببی ای نیز در زبانِ سانسکریت داریم. در کنارِ این دسته از فعلهایِ سببی، ما دسته ای دیگر، به یادگارِ زبانِ اوستایی، داریم که واکه ی " َ : a " به ریختِ " آ : ā " درمی آید؛ بمانندِ " گُذَردَن/گُذاردن" .
همچنین ما در زبانِ پارسیِ میانه دو پسوندِ کُناکی ( =فاعلی ) " - آک : āk - " و " - وک: uk - " داریم که
1 - پسوندِ " - آک:āk - " ریختِ کُناکی/سببیِ پسوندِ ساده یِ " - َ ک : ak - " می باشد و با فعلهایِ سببی ای که دچارِ آواگردانیِ " َ : a " به " آ : ā" می شوند، همانندی دارد.
2 - پسوندِ کُناکی " - وک" که با فعلهایِ سببیِ انجامیده به " - ودن : udan - " با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی"، همانندی دارد.
ولی پرسش اینجاست که اگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" که دارایِ بنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی" هستند، سببی ( Kausativ ) باشند، پس ریختهایِ "ساده" ی این فعلها چه هستند؟
این پرسش را می توان از برخی واژگانِ همچنان برجای مانده پاسخ داد.
ما در زبانِ پارسی واژگانِ زیر را داریم که به " - آد " می انجامند:
مودَن/ ماد، ماده ( از ریشه اوستاییِ " ما " )
نِمودن/نِماد
پالودن/پالاد
آمودن/آماد، آماده
افزودن/افزاد ( اف. زاد ) ( هرچند که کریستین بارتولومه واژه یِ " افزودَن" را از ریشه یِ دیگری دانسته که نادرست است )
و. . . .
این واژگانِ انجامیده به " - آد" بُنهایِ گذشته از فعلهایِ ساده ای هستند که مصدرِ آنها " - آدَن" است؛ پس داریم:
مادَن ( ساده ) /مودَن ( سببی )
نمادَن ( ساده ) /نِمودن ( سببی )
پالادَن ( ساده ) . پالودَن ( سببی )
آمادن ( ساده ) /آمودن ( سببی )
افزادَن ( ساده ) ، افزودن ( سببی )
و. . . .
همین فراروند را می توان درباره یِ دیگر فعلهایِ انجامیده به " - ودَن" با بُنهایِ کُنونیِ پایان یافته به " - آی" پیش گرفت. برای نمونه:
آلادَن / آلودَن
سرادَن/سرودَن
و . . . .
بمانندِ نوواژگانی که در نکته 1 می توان ساخت، در اینجا نیز می توان دامنه یِ واژگانِ زبانِ پارسی را بیش از پیش گسترش داد و نوواژگانِ زیبایی را، چه ساده یا چه آمیغی ( =ترکیبی ) ، پدید آورد. بمانندِ " آلاد، سراد و. . . " .