ونائی

لغت نامه دهخدا

ونائی. [ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان برده بره بخش اشترینان شهرستان بروجرد،واقع در ده هزارگزی جنوب باختری شوسه اشترینان به بروجرد. سکنه آن 1276 تن. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. ادارات دولتی و پاسگاه ژاندارمری دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

ونائی. [ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فیلاب بالا از بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد واقع در 19 هزارگزی خاور راه شوسه خرم آباد به اندیمشک. سکنه آن 100 تن. آب آن از رودخانه بلارود و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

ونائی. [ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. سکنه آن 500 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

ده دهستان جنوب اشترنیان . کوهستانی ییلاقی ۱۲۷۶ تن سکنه دارد. آب از رودخانه محصولش غلات میباشد .

پیشنهاد کاربران

ما از الشتر لکستان به ونائی به قصد تفریح و گردشگری مسافرت کردیم . میشه گفت جای خوبی بود اما روستا خاکی و کوچه ها در هم بر هم بود و بافت خوبی نداشت . میشه گفت که روستا زیبا نبود . رودخانه پر بود از نایلون
...
[مشاهده متن کامل]
و زباله . از خدمات رفاهی خبری نبود ولی در عوض مردم بسیار خوب و با فرهنگ و مهربانی داشت حتی معتادها هم خیلی خوب و مهربان بودند و به درستی ما را راهنمائی کردند و تعارف کردند . در کُل تجربه خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت . از دهدار یا شهردار تقاضا میشود بیشتر به ساکنین این منطقه خدمت کند . عزتمند باشید

بپرس