وَن گوگ، وَنْسان (۱۸۵۳ـ۱۸۹۰)(Gogh, Vincent van)
گل های آفتابگردان، اثر ونسان ون گوگ
گل های آفتابگردان، اثر ونسان ون گوگ
گل های آفتابگردان، اثر ونسان ون گوگ
نقاش پُست امپرسیونیست هلندی. نقاشی را در دهۀ ۱۸۸۰ آغاز کرد. آثار آغازینش اغلب توصیفی غم بار از زندگی کارگران اند، همچون تابلوی سیب زمینی خوران (۱۸۸۵؛ موزۀ ون گوگ، آمستردام). باتأثیر از امپرسیونیستها و چاپنقش های ژاپنی، شیوۀ آزادانه تری را پروراند، که رنگ آمیزی تُند، و قلم موکاری پراحساس از مشخصات آن است؛ چنان که در مجموعۀ گل های آفتابگردان مشهود است. ون گوگ در هنر مدرن، به ویژه در اکسپرسیونیسم، تأثیر عمیقی نهاد. آثار پُرشمار ون گوگ (متجاوز از ۸۰۰ نقاشی و ۷۰۰ طرّاحی)، نقش اشیا، تک چهره سازی (شمار بسیاری خودنگاری)، و منظره پردازی، ازجمله تابلوی شب پرستاره (۱۸۸۹؛ موزۀ هنر مدرن نیویورک)، و کلاغ ها بَر گندم زار(موزۀ ون گوگ، آمستردام) را دربرمی گیرند. سال ۱۸۸۸ در آرل، پرووانس، پرحاصل ترین دوران فعالیت هنری اش بود. در این دوران با پل گوگن زندگی می کرد؛ نماهایی از شهر، و تابلوهایی همچونباغ میوه در شکوفه، و صندلی و چُپُق از آثار این دورۀ اوست. در ۱۹۹۰، نقاشی اش با نام دکتر گاشه، به قیمت ۸۲.۵میلیون دلار فروخته شد. ون گوگ از ۲۷سالگی نقاشی را به طور جدّی پی گرفت؛ تا آن زمان به هر شغلی تن می داد: کار در شرکت دلّالان آثار هنری در لاهه، معلمی مدارس در رَمزگِیت و آیلورت انگلستان، و موعظه گری برای معدن چیان بوریناژ. نخستین مرحلۀ نقاشی اش به سال های ۱۸۸۰ـ۱۸۸۶، و فعالیت هنری اش در هلند و بلژیک، باز می گردد. با مستمرّی مختصری که برادرش تِئو برایش می فرستاد، در کلاس های طراحی در بروکسل شرکت کرد، و مدتی در لاهه نزد عمویش آنتون ماووه، و یک سال هم در آکادمی آنتورپ هنر آموخت؛ نقاشی سیب زمینی خوران محصول این دوره بود. از ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۸ در پاریس، از چاپنقش های ژاپنی، امپرسیونیسم، و تفکیک رنگیِ ژرژ سورا و پل سینیاک بسیار تأثیر گرفت. تابلوی پوتین، آخرین اثر از نخستین دورۀ نقاشی های غم بارش از مردم کارگر است. ازجمله چاپنقش های سنگی که پدید آورد تابلوی فرسوده: بر دروازۀ ابدیت (۱۸۸۲) درخور ذکر است که در موزۀ هنرهای معاصر تهران نگهداری می شود. نقاشی های ون گوگ در آرل، واجد ادراک نوینی از رنگ و طراحی اند، و درگیری عمیقاً احساسی او را با هنرش نشان می دهند؛ برخی از آثار این دورۀ او عبارت اند از کافۀ شبانه (۱۸۸۸؛ نگارخانۀ هنری دانشگاه ییل، نیوهِوِن) که خودش دربارۀ آن چنین نوشت: «تلاش کرده ام که با قرمز و سبز هیجانات سرکِش طبیعت بشری را بیان کنم»؛پل متحرک، زورق های بندرگاه سنت ماری؛ و سرباز الجزایری. ون گوگ در ۱۸۸۸ دچار بحران روحی شد، و پس از درگیری با گوگن گوش خود را برید، و از آن پس با حملات شدید روانی دست به گریبان بود. در ۱۸۸۹ در سَن رِمی، نقاشی هایی از درختان سرو، و کپیه های آزادانه ای از آثار نقاشان مختلف اجرا کرد. در ۱۸۹۰ در اوور ـ سور ـ اوآز پیش از آن که با گلوله ای خودکشی کند، آخرین گندم زار سرشار از اضطراب خود را آفرید. نامه هایی که به برادرش تئو نوشت، شرح روشنگری از آثار و افکار اوست.
گل های آفتابگردان، اثر ونسان ون گوگ
گل های آفتابگردان، اثر ونسان ون گوگ
گل های آفتابگردان، اثر ونسان ون گوگ
نقاش پُست امپرسیونیست هلندی. نقاشی را در دهۀ ۱۸۸۰ آغاز کرد. آثار آغازینش اغلب توصیفی غم بار از زندگی کارگران اند، همچون تابلوی سیب زمینی خوران (۱۸۸۵؛ موزۀ ون گوگ، آمستردام). باتأثیر از امپرسیونیستها و چاپنقش های ژاپنی، شیوۀ آزادانه تری را پروراند، که رنگ آمیزی تُند، و قلم موکاری پراحساس از مشخصات آن است؛ چنان که در مجموعۀ گل های آفتابگردان مشهود است. ون گوگ در هنر مدرن، به ویژه در اکسپرسیونیسم، تأثیر عمیقی نهاد. آثار پُرشمار ون گوگ (متجاوز از ۸۰۰ نقاشی و ۷۰۰ طرّاحی)، نقش اشیا، تک چهره سازی (شمار بسیاری خودنگاری)، و منظره پردازی، ازجمله تابلوی شب پرستاره (۱۸۸۹؛ موزۀ هنر مدرن نیویورک)، و کلاغ ها بَر گندم زار(موزۀ ون گوگ، آمستردام) را دربرمی گیرند. سال ۱۸۸۸ در آرل، پرووانس، پرحاصل ترین دوران فعالیت هنری اش بود. در این دوران با پل گوگن زندگی می کرد؛ نماهایی از شهر، و تابلوهایی همچونباغ میوه در شکوفه، و صندلی و چُپُق از آثار این دورۀ اوست. در ۱۹۹۰، نقاشی اش با نام دکتر گاشه، به قیمت ۸۲.۵میلیون دلار فروخته شد. ون گوگ از ۲۷سالگی نقاشی را به طور جدّی پی گرفت؛ تا آن زمان به هر شغلی تن می داد: کار در شرکت دلّالان آثار هنری در لاهه، معلمی مدارس در رَمزگِیت و آیلورت انگلستان، و موعظه گری برای معدن چیان بوریناژ. نخستین مرحلۀ نقاشی اش به سال های ۱۸۸۰ـ۱۸۸۶، و فعالیت هنری اش در هلند و بلژیک، باز می گردد. با مستمرّی مختصری که برادرش تِئو برایش می فرستاد، در کلاس های طراحی در بروکسل شرکت کرد، و مدتی در لاهه نزد عمویش آنتون ماووه، و یک سال هم در آکادمی آنتورپ هنر آموخت؛ نقاشی سیب زمینی خوران محصول این دوره بود. از ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۸ در پاریس، از چاپنقش های ژاپنی، امپرسیونیسم، و تفکیک رنگیِ ژرژ سورا و پل سینیاک بسیار تأثیر گرفت. تابلوی پوتین، آخرین اثر از نخستین دورۀ نقاشی های غم بارش از مردم کارگر است. ازجمله چاپنقش های سنگی که پدید آورد تابلوی فرسوده: بر دروازۀ ابدیت (۱۸۸۲) درخور ذکر است که در موزۀ هنرهای معاصر تهران نگهداری می شود. نقاشی های ون گوگ در آرل، واجد ادراک نوینی از رنگ و طراحی اند، و درگیری عمیقاً احساسی او را با هنرش نشان می دهند؛ برخی از آثار این دورۀ او عبارت اند از کافۀ شبانه (۱۸۸۸؛ نگارخانۀ هنری دانشگاه ییل، نیوهِوِن) که خودش دربارۀ آن چنین نوشت: «تلاش کرده ام که با قرمز و سبز هیجانات سرکِش طبیعت بشری را بیان کنم»؛پل متحرک، زورق های بندرگاه سنت ماری؛ و سرباز الجزایری. ون گوگ در ۱۸۸۸ دچار بحران روحی شد، و پس از درگیری با گوگن گوش خود را برید، و از آن پس با حملات شدید روانی دست به گریبان بود. در ۱۸۸۹ در سَن رِمی، نقاشی هایی از درختان سرو، و کپیه های آزادانه ای از آثار نقاشان مختلف اجرا کرد. در ۱۸۹۰ در اوور ـ سور ـ اوآز پیش از آن که با گلوله ای خودکشی کند، آخرین گندم زار سرشار از اضطراب خود را آفرید. نامه هایی که به برادرش تئو نوشت، شرح روشنگری از آثار و افکار اوست.
wikijoo: ون_گوگ،_ونسان_(۱۸۵۳ـ۱۸۹۰)