ولیجه

لغت نامه دهخدا

( ولیجة ) ولیجة. [ وَ ج َ ] ( ع اِ ) نهانی مرد و خاصه و برگزیده آن ، یا معتمدعلیه آن از غیر اهل وی. ( منتهی الارب ).خاصه و بطانه تو از مردم ، کسی که بر او اعتماد داری از غیر اهل خود. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). دوست خالص. ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل ). ج ، ولائج. ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان علامه جرجانی ).

فرهنگ فارسی

نهانی مرد

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی وَلِیجَةً: کسی که آدمی او را تکیهگاه خود قرار دهد و از خانوادهاش نباشد -همراز-دوست صمیمی-محرم راز
ریشه کلمه:
ولج (۱۴ بار)

«وَلیجَة» از مادّه «وُلُوج» به معنای «دخول» است، و به کسی گفته می شود که محرم اسرار و گرداننده کارهای انسان می باشد، و معنای آن تقریباً با «بِطانَة» یکسان است.
ولوج به معنی دخول است. «وَلَجَ الشَّیْ‏ءُ فی غَیْرِهِ: دَخَلَ» راغب دخول را جای تنگ گفته است ظاهرا آن فقط دخول سوزن در چیزی نیست که با فشار و جابازکردن باشد زیرا در نهج البلاغه نامه 24 آمده:«لِیُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّتةَ» و نیز آمده «وَبَحْرٌ عَمیقٌ فَلاتِلِلجُوهُ» حکمت 287. اولی دخول معمولی و دومی بطور جاباز کردن است. . داخل بهشت نمی‏شوند تا ریسمان ضخیم وارد سوراخ سوزن شود . می‏داند آنچه را که - از تخم، آب، انسان، اشعه و غیره - داخل زمین می‏شود و آنچه از زمین خارج می‏گردد. * . شب را به روز و روز را به شب داخل می‏کنی. گفته‏اند مراد کوتاه و بلند شدن شبها و روزهاست. مثلا در بهار که روزها بلند می‏شود قسمتی از روز وارد شب می‏شود. به نظرنگارنده مراد داخل شدن شب به جای روز و روز به جای شب است. چنانکه می‏دانیم: شب و روز پیوسته در اطراف زمین می گردند - البته در اثر حرکت زمین - و هر یک آن دیگری را تعقیب می‏کند پس مرتبا روز جای شب و شب جای روز را می‏گیرد. مثل «وَاخْتِلافُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ» والله العالم. * . وَلیج و وَلیجَة به معنی داخل شونده است. مراد از آن کسی است که از خود انسان نیست ولی آن را محرم اسرار خویش قرار داده است گویند: «فُلانٌ وَلیجَةٌ فِی الْقَوْمِ» و این در صورتی است که از قوم نیست بلکه لاحق شده است یعنی: جز خدا و رسول و مومنان محرم اسرار و مشاوری نگرفتند. قرآن با صدای بلند می‏گوید: غیر مسلمانان نباید محرم اسرار و مستشار مسلمانان باشد و در آیه دیگر آمده: . یکی از بدبختیهای جامعه مسلمین آن است که زعمای آنها هر یک آلت دست یکی از دول مقتدر و نامسلمان روی زمین شده و تمام کارها را به رأی وصلاحدید و مشورت آنان انجام می‏دهند.

پیشنهاد کاربران

ولیجه از ولی می اید و به معنی سرپرست است
نفوذی
ولیجه یعنی دخول. در سوره توبه آیه ۱۶: کلمه ولیجة دخول در حزب است یعنی یکی از حکمت های جهاد این است که حزب الله امتیاز پیدا کنند با کسانی که در حزب کفار و مشرکین باشند. زیرا حزب الله و سپاه خدا همیشه غالب است.
ولیجة از ماده ولوج به معنی دخول است ، و به کسی گفته می شود که محرم اسرار و گرداننده کارهای انسان می باشد ، و معنی آن تقریبا با معنی بطانة یکسان است .
یعنی صاحب اختیار
در خطبه هشت نهج البلاغه و ادعی الولیجه آمده که به معنای از صمیم قلب است. زبیر مدعی انکار بیعت با قلب است.
در زیارت جامعه آمده است " و من کل ولیجه دونکم " یعنی از هر پیشوا و راهبر بجز شما ائمه بیزاری میجویم ، ، ولیجه یعنی جلودار راهبر پیشوا

بپرس