ولو شدن. [ وِ ل َ / لُو ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پاشیده شدن.پراکنده شدن. متفرق شدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || نقش بر زمین شدن : فلان روی زمین ولو شد.
(مصدر ) ۱- متفرق شدن پخش و پلا شدن . ۲- نقش بر زمین شدن : (( فلان کس از پله ها که افتاد روی زمین ولو شد. ) )