ولد نامه

/valadnAme/

فرهنگ فارسی

نام مثنوی سلطان ولد پسر جلال الدین مولوی است . مثنوی ولدنامه که در ابتدا بنام [ مثنوی ولدی ] یا مثنوی ولد نامیده میشد شامل دو بخش نظم و نثر است . موضوع این مثنوی سرگذشت مولانا جلال الدین صاحب مثنوی معنوی و اصحاب و یاران و مریدان او است و در عین حال قدیم ترین و صحیح- ترین سند تاریخی در این باب است . سلطان ولد از اول ماه ربیع الاول سال ۶۹٠ ه.ق. بساختن این مثنوی شروع کرد و بفاصله کمتر از چهار ماه در جماد الاخر همین سال آنرا بپایان آورد . بخش نثر این کتاب همان عباراتی است که در مقدمه و سرفصل ها و عناوین دیده میشود و نظم آن شامل تقریبا ده هزار بیت در بحر خفیف است . ناظم و مولف این کتاب بهائ الدین محمد ولد مهمترین پسر مولانا جلال الدین محمد است که در شهر [ لارنده ] در ۲۵ ربیع الاخر ۶۲۳ متولد شد و روز شنبه دهم رجب ۷۱۲ در قونیه در گذشت .

دانشنامه آزاد فارسی

وَلَدْنامه
(یا: مثنوی ولدی) از سلطان ولد (فرزند مولانا)، منظومه ای به فارسی. ابتدا آن را مثنوی ولدی نامید، اما پس از آن که دو مثنوی دیگر بر وزن مثنوی معنوی سرود، هر سه را ولدنامه خواند. سلطان ولد این مثنوی ۱۰هزار بیتی را بر وزن حدیقۀ سنایی، در ۶۹۰ق در کمتر از چهار ماه به پایان برد و شاید به همین سبب، اثری میان مایه و گاه سست است. موضوع ولدنامه عرفان، اخلاق و شرح اخبار و احادیث و تفسیر آیات و نیز بیان احوال و سرگذشت مولانا و یارانش است. این اثر قدیم ترین و صحیح ترین سند تاریخی از زندگی مولانا، به ویژه روابط وی با شمس تبریزی، است. ولدنامه از نظر شعری ارزش چندانی ندارد. به کوشش جلال الدین همایی به چاپ رسیده است (۱۳۵۵ق).

پیشنهاد کاربران

از دیدگاه سلطان ولد فرزند ارشد مولانا جلال الدین بلخی در تبعیت و پیروی از دیدگاه پدر، خدا ظاهر ترین موجود است و از فرط شدت نور ظهور در مقابل چشمان سر بیشتر افراد انسانی ناپیدا و پنهان است. ریشه این دو دیدگاه حقیقی به آیه قرآنی 《 هوالظاهر و الباطن 》 میرسد. در بخش اول آن آیه یعنی 《هو الاول، هوالآخر 》 کلمه الوسط از قلم افتاده است، حال عمدا یا سهوا، یا در عصر پیامبر اسلام و یا پس از رحلت وی . از دیدگاه فردی خود من، خدا دو نوع است؛ یکی حقیقی و واقعی که بیکران و بینهایت می باشد ( و هستی و وجود بیکران خود را به واحد های مطلقا مساوی و بیشمار تقسیم نموده در قالب گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی و موازی و بیشمار و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی ست بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست ) و هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد و موجود بودن یا وجود داشتن او هرگز به اثبات نیازمند نبوده و نیست و نخواهد بود و دیگری خدای کلمه ای، لفظی یا واژه ای، مفهومی و ایده ای در زبان و خط و خاطره و فهم و عقل محدود انسانی که در خارج از آنها دارای هیجگونه مصداق و مثال بیرونی نمی باشد و در طول تاریخ پیدایش اسطوره ها و افسانه ها و حماسه ها و آئین ها و ادیان و فلسفه ها و عرفان ها تاکنون وجود داشتن آن نیازمند اثبات بوده و هست و در آینده هم خواهد بود. من امروز از طریق سایت فارسی زبان گنجور با مثنوی ابتدا نامه سلطان ولد آشنا شدم و فعلا متاسفانه فرصت مطالعه آن حجم بزرگ را ندارم و چند بیتی که خواندم برایم بسیار جذاب و دلنشین بود.
...
[مشاهده متن کامل]

ابتدا می کنم همه را به نام خدا
وان پس به یاد دو عالم فنا و بقا
امیدوارم مرا ببخشید بابت این دستکاری.

بپرس