ولث. [ وَ ] ( ع اِ ) باران اندک. || پیمان بی اختیار و بی قصد و نااستوار. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || وعده سست.( اقرب الموارد ). || خمیر باقیمانده در کاسه. || بقیه آب در خیک چرمین یا در پنگان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || فضله بگنی در آوند. ( منتهی الارب ). فضلة النبیذ فی الاناء. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || ( ص ) ناکس سست. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || ( اِ ) نشان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || اثر درد چشم. ( منتهی الارب ). اثر رمد. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) زدن. || آزاد کردن بنده را بعدِ موت به اینکه بگویی «انت حر بعد موتی ». || عهد نااستوار بستن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).