ولایات

/velAyAt/

لغت نامه دهخدا

ولایات. [ وَ / وِ ] ( ع اِ ) ج ِ ولایة ( ولایت ). ( اقرب الموارد ). رجوع به ولایة و ولایت شود.
- ولایات ثلاث ؛ ملایر و نهاوند و تویسرکان. ( جغرافیای غرب کیهان ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) جمع ولایت .

فرهنگ معین

(وَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ولایت .

فرهنگ عمید

= ولایت

پیشنهاد کاربران

جمع ولایت؛ مجموعه شهر هایی که توسط والی اداره میشود؛ معادل شهرستان امروزی
جمع:ولایت ها
مفرد:ولایت
معنی:وطن. سرزمین. کشور. و. . . . . . . .
ولایت به معنی وطن، سرزمین، موطن، منطقه، ناحیه
ولایت ها
ولایت ها
جمع ولایت
بدست گرفتن چند سرپرستی

بپرس