ول گو

لغت نامه دهخدا

ول گو. [ وِ ] ( نف مرکب ) ول گوی. ول گوینده. در تداول ، کسی که سخن بی معنی و بیهوده گوید. رجوع به «ول » و «ول گفتن » شود.

پیشنهاد کاربران

وَلگُو، وَلگِو در گویش مردم مناطق روستایی شهرستان شازند استان مرکزی به محل تقاطع جوی و نهر آب ولگو می گویند که برای آبیاری هر تکه زمین سمت دیگر نهر را با گل و خاک کنار جوی و کف جوی با بیل ( در قدیم ) و جدیداً با درب های کشویی فلزی می بندند تا آب را به زمین مورد نظر هدایت کنند و هنگامی که جریان آب را تغییر می دهند می گویند ولگو را برگرداندم
...
[مشاهده متن کامل]

ولگو مترادف نهر بند، محل تغییر مسیر جوی آب

بپرس