ول دادن


معنی انگلیسی:
release

لغت نامه دهخدا

ول دادن. [ وِ دَ ] ( مص مرکب ) رها کردن. آزاد کردن. آزاد گذاشتن.
- ول دادن صدا ؛ در تداول ، آواز خواندن. سر دادن صدا. دادوبیداد کردن. آواز برآوردن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).
- ولش دادن ؛ در تداول ، ول دادن. ( لغات عامیانه جمال زاده ). رجوع به ول دادن شود.
|| آزاد کردن کسی از زندان.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- رهاکردن آزادکردن آزاد گذاشتن . ۲- آزاد کردن کسی از زندان .یا ولا دادن صدا. ۱- آواز خواندن . ۲- داد و بیداد کردن .

فرهنگ معین

(وِ. دَ ) (مص م . ) ۱ - رها کردن ، آزاد کردن . ۲ - آزاد کردن کسی از زندان .

پیشنهاد کاربران

ول دادن: [ اصطلاح در تداول عامه ]ول کردن , دست بر داشتن، رهاکردن آزادکردن، آزاد گذاشتن
( ( شیرین زد روی دست آرزو . "قرار شد نان نخوری . " از بشقاب سبزی تربچه ای برداشت . "عوضش تربچه بخور . " " ول بده که امروز هیچ حوصله رژیم بازی ندارم " ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 23. ) )

بپرس