ول بده: [ اصطلاح در تداول عامه ]ولش کن , دست بر دار , ول کن ، دست بردار
( ( شیرین زد روی دست آرزو . "قرار شد نان نخوری . " از بشقاب سبزی تربچه ای برداشت . "عوضش تربچه بخور . " " ول بده که امروز هیچ حوصله رژیم بازی ندارم " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 23. ) )
( ( شیرین زد روی دست آرزو . "قرار شد نان نخوری . " از بشقاب سبزی تربچه ای برداشت . "عوضش تربچه بخور . " " ول بده که امروز هیچ حوصله رژیم بازی ندارم " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 23. ) )