وقوف اوردن

پیشنهاد کاربران

وقوف آوردن:ایستادگی کردن ، مجازاً اعتماد کردن
( ( بر مه و خورشید میاور وقوف
مه خور و خورشید شکن چون کسوف ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 381 . )