[ویکی الکتاب] معنی
وَقُودِ: هیزم - آتش گیرانه (ماده سوختنی مثل هیزم یا آنچه باعث سوختن شود مثل فندک)
ریشه کلمه:
وقد (۱۱ بار)
«وَقُود» از مادّه «وَقْد ـ وُقُود» به معنای «آتشگیره» است; یعنی مادّه قابل اشتعال، مانند هیزم (نه به معنای «آتش زنه» همچون کبریت یا جرقه ای که با سنگ های مخصوص ایجاد می کنند).
«وَقُود» ـ چنان که در سابق نیز اشاره شد ـ به معنای «آتشگیره» یعنی مادّه قابل اشتعال، و چیزی که آتش را با آن می افروزند (مانند هیزم) می باشد، نه به معنای «آتش زنه» مثل «کبریت»، چرا که عرب آن را «زناد» می گوید.
و تعبیر به «ذاتِ الْوَقُود» در سوره «بروج» با این که همه آتش ها احتیاج به هیزم و مانند آن دارد، اشاره به کثرت مواد آتش زایی است که آنها به کار می گرفتند، و طبعاً آتش بسیار دامنه دار و پر شعله ای به وجود می آمد، و اگر بعضی «ذاتِ الْوَقُود» را در اینجا به معنای آتش شعلهور تفسیر کرده اند، ظاهراً به همین دلیل است، نه آنچه بعضی پنداشته اند که «وَقُود» دارای دو معنا است،: یکی «هیزم» و دیگری «شعله»، و تأسف خورده اند که چرا مفسران و مترجمان به این نکته توجّه نکرده اند!
افروخته شدن آتش. چنانکه ایقاد به معنی افروختن آن است. . برای شما از درخت سبز آتشی بوجود آورد که از آن آتش میفروزید. رجوع شود به «خضر». . ای هامان برای من بر گل آتش بیافروز و آجر بپز. استیقاد: افروخته شدن و افروختن است . حکایت آنها حکایت آن کس است که آتشی روشن کرد. وَقُود: (به فتح واو) هیزم و نحو آن که وسیله آتش افروزی است. . آنها هیزم آتش اند . بترسید از آتشی که خوراک و هیزم آن مردم و سنگهااند رجوع شود به «حجر». وُقود (بضم - و) مصدر است به معنی افروخته شدن ولی در قرآن عظیم بکار نرفته است. * . آتش افروخته خدا.