وقوحه

لغت نامه دهخدا

( وقوحة ) وقوحة. [ وُ ح َ ] ( ع مص ) وقاحة. قحة. وُقْح. شوخ گرفتن و سخت شدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). سخت شدن سم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || بی شرم شدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). کم شدن شرم و حیا و بی پروا شدن بر ارتکاب قبایح و زشتی ها. ( اقرب الموارد ). شوخ روی شدن. ( المصادر زوزنی ).

فرهنگ فارسی

وقاحه شوخ گرفتن و سخت شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس