چه یوسف شربتی در دلو خورده
چه یونس وقفه ای در حوت کرده.
نظامی.
|| ریب و شک. ( اقرب الموارد ). || ( اصطلاح صوفیه ) حبس بین دو مقام. ( از تعریفات سید جرجانی ). توقف بین دو مقام. ( ابن العربی ). وقفه. علت وقفه آن است که سالک حقوق مقامی را که از آن بیرون آمده ادا نکرده و هنوز مستحق دخول در مقام بالاتر نیست ، بنابراین بین دو مقام سرگردان است. ( تاریخ تصوف تألیف غنی ص 658 ). || توقف در حرفی از کلمه ای. وقف. || فراغت. فرصت. || تعطیل.- ایجاد وقفه کردن ؛ تعطیل کردن.
- وقفه حاصل شدن ( پیدا شدن ) ؛ موقتاً تعطیل شدن. لنگ شدن کار.