وقظ

لغت نامه دهخدا

وقظ. [ وَ ] ( ع مص ) بر زمین افکندن یا زدن و سست گردانیدن. || همیشگی ورزیدن بر چیزی. || گران سنگ گردیدن به ضرب. وفعل آن به طور مجهول استعمال شود. || ( اِ )حوض خرد که آن را آبگیری باشد که آب بسیار در آن گرد آید. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس