وقتی که

/vaqtike/

برابر پارسی: هنگامیکه

معنی انگلیسی:
as, when, once, the time when

مترادف ها

when (حرف ربط)
چون، وقتی که، کی، موقعی که، در موقع، چه وقت

until (حرف ربط)
تا اینکه، وقتی که

فارسی به عربی

حتی
متی

پیشنهاد کاربران

زمانی که ، بعد اینکه
بدانگه ( به آن گه ) ؛ آن زمان. آن وقت. ( یادداشت مؤلف ) :
نداند دل آمرغ پیوند دوست
بدانگه که با دوست کارش نکوست.
بوشکور.
بدان هنگام که . . . . . . . . . . .

بپرس