وقت یاب ؛ آنکه فرصت می یابد و موقع به دست می آورد. ( ناظم الاطباء ) .
- وقت یافتن ؛ فرصت یافتن. موقع به دست آوردن :
بستم به عشق موی میانش کمر چو مور
گر وقت یابی این سخن اندر میان بگوی.
سعدی.
- وقت یافتن ؛ فرصت یافتن. موقع به دست آوردن :
بستم به عشق موی میانش کمر چو مور
گر وقت یابی این سخن اندر میان بگوی.
سعدی.