وقاء

لغت نامه دهخدا

وقاء. [ وَ / وِ ] ( ع اِ ) وقایة.هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
- لازم الوقاء ؛ سزاوار نگاه داشتن و حفظ کردن. ( ناظم الاطباء ).

وقاء. [ وَق ْ قا ]( ع ص ) سخت پرهیزنده. شدیدالاتقاء. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس