abound (فعل)فراوان بودن، زیاد بودن، وفور داشتن، تعیین حدود کردن، فراوان شدنexuberate (فعل)فراوان بودن، وفور داشتن، بسیار بودن، لبریز بودن، بارور بودن، افاضه شدن