وغن

لغت نامه دهخدا

وغن. [ وَ غ َ ] ( اِ ) بازوبند. ( فرهنگ اسدی ). در فرهنگ اسدی لغت غن به معنی دستاورنجن آمده با شاهدی از شاعری که نامش معلوم نیست ، و می نماید که حرف واو در آغاز کلمه زاید باشد. رجوع به غن شود.

فرهنگ فارسی

باز و بند در فرهنگ اسدی لغت غن بمعنی دستاور نجن آمده با شاهدی از شاعری که نامش معلوم نیست و می نماید که حرف واو در آغاز کلمه زاید باشد

پیشنهاد کاربران

بپرس