وغف

لغت نامه دهخدا

وغف. [ وَ ] ( ع مص ) شتاب رفتن و دویدن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سست و ضعیف شدن بینایی. ( اقرب الموارد ).

وغف. [ وَ ] ( ع اِ ) پاره ای از چرم یا از گلیم که برشکم بزغاله یک ساله یا تکه بندند تا بول خود نیاشامد یا گشنی نتواند کرد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || سستی بینایی.ج ، وُغوف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس