وغست

لغت نامه دهخدا

وغست. [ وَ غ َ ] ( ص ) ظاهر و آشکار. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

(صفت ) ظاهرا آشکارا .یا به وغست . علانیه : آشکارا : (( جنید گفت که ما این علم ( تصوف ) در سردابه ها و خانه ها گفتنیم نهان شبلی آمده و آنرا بر سر منبر برد بر خلق به وغست به تشنیع . ) )

فرهنگ معین

(وَ غَ ) (ص . ) ظاهر، آشکارا.

فرهنگ عمید

ظاهر، آشکار.

جدول کلمات

ظاهر

پیشنهاد کاربران

بپرس