وعظ کردن


معنی انگلیسی:
preach, sermonize, to preach

لغت نامه دهخدا

وعظ کردن. [ وَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) موعظه کردن. ( ناظم الاطباء ). پند دادن. اندرز دادن :
عالم شهر گو مرا وعظ مکن که نشنوم
پیر محله گو مرا توبه مده که بشکنم.
سعدی.
|| بیان کردن روایات و احکام شرعی بالای منبر.

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- پند دادن اندرز دادن . ۲- بیان کردن روایات و احکام شرعی بالای منبر .
موعظه کردن پند دادن

مترادف ها

admonish (فعل)
اگاه کردن، نصیحت کردن، پند دادن، وعظ کردن، موعظه کردن

preach (فعل)
نصیحت کردن، وعظ کردن، موعظه کردن، سخنرانی مذهبی کردن

homily (فعل)
وعظ کردن

sermonize (فعل)
وعظ کردن، موعظه کردن

فارسی به عربی

عظ , موعظة , ندد به

پیشنهاد کاربران

بپرس