وعده وعید

/va~deva~id/

لغت نامه دهخدا

وعده وعید. [ وَ دَ / دِ وَ ] ( اِ مرکب ) وعد و وعید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وعد و وعید شود.
- وعده وعید دادن ؛ قول و قرارهای نااستوار و غیر قطعی و عمل نشدنی دادن.

فرهنگ فارسی

وعدو وعید

پیشنهاد کاربران

معنی اصطلاح - > درِ باغ سبز نشان دادن
وعده ی دروغین / فریبنده دادن
مثال:
او با اشاره به اینکه ارقام اعلام شده در بودجه ی فرهنگ و هنر به ویژه هنرهای نمایشی کشور با آنچه در عمل شاهد هستیم؛ تفاوت فاحش دارد، گفت: بررسی عملکردها نشان می دهد که مسئولان فقط در باغ سبز نشان می دهند و در عمل اقدامی نمی کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

وعده وعید: امروزه این دو واژه را در گفتار و نوشتار به معنی تطمیع و فریفتن با امیدهای خوش به کار می برند؛ در حالی که آن دو معنی متضادی دارد. وعده یعنی نوید، مژده، بشارت. وعید یعنی تهدید. ( کتاب غلط ننویسیم از ابوالحسن نجفی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است:
آسرواس āsravās ( سنسکریت: آصروس āśravas )

امید و باک ؛ وعده و وعید :
از آن پس جز از پیش یزدان پاک
نباشم کزویست امّید و باک.
فردوسی.
وعده سر خرمن

بپرس