وعد و وعید

لغت نامه دهخدا

وعد و وعید. [ وَ دُ وَ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) انذار و ترسانیدن کسی را از کردار و اعمال وی و نوید خیر و شر. ( ناظم الاطباء ) :
ز توحید و قرآن و وعد و وعید
ز تأیید و از رسمهای جدید.
فردوسی.
شب و روز در کار وعد و وعید
مه و هفته هر روز نوروز و عید.
ظهوری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

انذار و ترسانیدن کسی را از کردار و اعمال وی و نوید خیر و شر

پیشنهاد کاربران

وعده و وعید: امروزه این دو واژه را در گفتار و نوشتار به معنی تطمیع و فریفتن با امیدهای خوش به کار می برند؛ در حالی که آن دو معنی متضادی دارد. وعده یعنی نوید، مژده، بشارت. وعید یعنی تهدید. ( کتاب غلط ننویسیم از ابوالحسن نجفی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است:
آسرواس āsravās ( سنسکریت: آصروس āśravas )

بپرس